تصمیم نگرفتن خود به معنای تصمیم گرفتن هست، گرفتن این تصمیم که در حال حاضر هیچ تصمیمی نگیریم و این یعنی هیچ دوراهیای با عنوان تصمیم گرفتن و تصمیم نگرفتن وجود ندارد. بنابراین هیچ وقت نباید به این بیاندیشیم که آیا الان وقت تصمیم گرفتن هست یا باید تصمیم را به تعویق انداخت بلکه همیشه در حال انتخاب یک گزینه و گرفتن یک تصمیم هستیم. بیشتر حواسمان باید به این باشد که آیا در حال گرفتن بهترین و عقلانیترین تصمیم هستیم یا نه.
از طرفی بسیاری از اوقات ما ناگزیر از گرفتن تصمیمات با اطلاعات محدود یا مبهم هستیم. برای مثال به تازگی یک پروژه صنعتی در مراحل آغازین خود هست و هنوز طراحیهای مهندسی به اندازه کافی پیش نرفتهاند که مسیر و متغیرهای حیاتی برای ما به وضوح مشخص باشند. از طرفی فرصت دارد از دست میرود و به تأخیر انداختن تصمیم به مرور پیامدهای منفی بیشتری خواهد داشت.
فرصت خیلی خوبی برای مهاجرت مهیاست و از طرفی نتایج اولیه کنکور هنوز روی سایت قرار نگرفتهاند. یک موقعیت کاری خیلی عالی وجود دارد اما معلوم نیست که در چند ماه آینده وضعیت شرکتی که الان در حال کار در آن هستی چگونه خواهد شد. هر کدام از اینها دوراهیهایی هستند که وسوسه به تعویق انداختن تصمیم را با خود به همراه دارند.
در چنین شرایطی بهترین حالت این هست که ما با بیشترین دانش در اختیار، تصمیم با مثبتترین پیامدها را بگیریم. اما همیشه میان این دو متغیر شکافی پرنشدنی وجود دارد. به طوری که با افزایش دانش، پیامدهای مثبت تصمیم کاهش و پیامدهای منفی آن افزایش مییابند و این همان دشواری اصلی زندگی و البته مدیریت کسب و کار هست.
موفقترین مدیران و بزرگترین افراد کسانیاند که در میانه عدم اطمینان و در فضایی پر از شک و تردید بهترین تصمیمات را گرفتهاند. پس اگر در حال به تعویق انداختن تصمیمات برای رسیدن به شفافترین و کاملترین اطلاعات هستید، بدانید که به مرور در حال کاستن از ارزش تصمیم هم هستید. همانطور که لوسیل بال گفته است:
ترجیح میدهم به جای پشیمانی بابت کارهایی که انجام ندادهام، بابت کارهایی که انجام دادهام پشیمان باشم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
تأثیر خلق خوش بر شهود و خلاقیت