تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت افراد

تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت افراد

یکی از اعتقادات رایج بین افراد و به خصوص والدین این است که هوش بالای فرزندانشان باعث دستیابی به موفقیت‌های بزرگ در زندگی خواهد شد.

منظور از هوش که در جمع‌های عمومی هم از آن صحبت می‌شود، همان آی کیو (IQ) یا هوشبهر است که از طریق آزمون‌های مختلف اندازه‌گیری شده و عددی به هوش هر فرد اختصاص داده می‌شود.

بسیار شنیده‌ایم که این نمره برای افراد موفق و صاحبنام در طول تاریخ بالا بوده و این نقطه قوت باعث رشد و پیشرفت چشمگیر آنان در زندگی شده است.

هوارد گاردنر که تحقیقات بسیاری در این زمینه به انجام رسانده معتقد است که هوشبهر تنها حداکثر بیست درصد در میزان موفقیت افراد تاثیرگذار است و آن هشتاد درصد دیگر مربوط به شانس و طبقه اجتماعی و سایر عوامل دیگر می‌شود.

از جمله عوامل مهم تاثیرگذار در آن هشتاد درصد، میزان هوش هیجانی (EQ) افراد است که هیچ ارتباطی با هوشبهر نداشته و برعکس هوشبهر که امکان تقویت ندارد، هوش هیجانی از طریق تجربه و آموزش قابل تغییر و تقویت است.

هوش هیجانی شامل توانایی‌هایی همچون حفظ انگیزه، پایداری در برابر ناملایمات، کنترل تکانش‌های فردی، به تعویق انداختن کامیابی‌ها، تنظیم حالات روحی، حفظ قدرت تفکر در هنگام پریشان‌حالی، همدلی با دیگران و حفظ امید است.

محققان دیگری هم هستند که معتقدند تأثیر هوش هیجانی در موفقیت افراد گاهی بسیار بیشتر از تأثیر میزان هوشبهر است.

این نظریه بیشتر از این روست که وقتی فردی به دلیل هوشبهر بالا نمرات بالایی در مدرسه و دانشگاه کسب می‌کند، به این معنی است که او در جنبه‌هایی که با نمره سنجیده می‌شود، بسیار موفق عمل کرده اما درباره اینکه به فراز و نشیب‌های زندگی چه عکس‌العملی نشان می‌دهد، اطلاعاتی به ما نمی‌دهد.

در واقع هوشبهر بالا تضمین‌کننده رفاه، شخصیت اجتماعی یا شادکامی در زندگی نیست.

اما افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، احساسات خود را به خوبی می‌شناسند و هدایت می‌کنند، احساسات دیگران را هم درک و به طرز اثربخشی با آن برخورد می‌کنند، در زندگی خودشان هم خرسند و کارآمدند و عاداتی فکری دارند که باعث می‌شود افرادی مولد و کارآمد باشند.

پنج حیطه هوش هیجانی

سالووی توصیف مبنایی خود از هوش هیجانی را بر اساس نظرات هوارد گاردنر به پنج حیطه اصلی تقسیم می‌کند:

۱. شناخت عواطف شخصی

به معنی خودآگاهی و تشخیص هر احساس به همان صورتی است که در درون ما بروز می‌کند.

افرادی که از این توانمندی برخوردار هستند، نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری داشته و بهتر می‌توانند زندگی خود را هدایت کنند.

۲. به کار بردن درست هیجان‌ها

این توانمندی به قدرت تنظیم احساساتمان دلالت می‌کند که بیشتر بر حس خودآگاهی متکی است.

افرادی که در این توانمندی ضعیف هستند، دائماً با احساس نومیدی و افسردگی دست به گریبان‌اند، در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند با سرعت بسیار بیشتری می‌توانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذارند.

۳. برانگیختن خود

افرادی که در این مهارت قوی هستند، توانایی دستیابی به مرحله غرقه شدن در کار و هر نوع فعالیت چشمگیر دیگری را دارند و در هر کاری که بر عهده می‌گیرند بسیار مولد و اثربخش عمل می‌کنند.

۴. شناخت عواطف دیگران

شناخت درست عواطف دیگران و همدلی با آنان نیز بخش دیگری از هوش هیجانی افراد را تشکیل می‌دهد که در کیفیت ارتباط با دیگران بسیار مؤثر است.

۵. برقراری و حفظ ارتباط با دیگران

بخش عمده‌ای از این توانمندی مهارت کنترل عواطف دیگران است که تأثیر بسیار مهمی در روابط اثربخش اجتماعی دارد.

هرکدام از موارد گفته شده تا حد زیادی نشانگر مجموعه‌ای از عادات و واکنش‌ها هستند که با تلاش صحیح و اصولی می‌توان آنها را بهبود بخشید و از این طریق عملکرد بهتری در جنبه‌های مختلف زندگی داشت.

منبع این یادداشت

 

عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه نوشتارهای زیر را بخوانید:

دو ذهن حاکم بر رفتارهای آدمی و نحوه تعامل آنها با یکدیگر

تصمیمات احساسی یا تصمیمات منطقی؟ کدام اولویت دارد؟

۷ مشخصه رفتاری نشان‌دهنده پایین بودن هوش هیجانی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

4 دیدگاه

    1. درود،
      امیدوارم روزی این موضوع به صورت کامل در جامعه و به خصوص اذهان والدین ما به خوبی جا بیفته.
      شاید باعث اصلاح برخی روندهای آموزشی و تربیتی نادرست بشه.
      ممنونم ازتون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *