این روزها که بازار شایعات داغ است،
این روزها که همه در بهت و حیرت به سر میبرند،
این روزها که انگار خبرهای عجیب و بهتانگیز باهم در رقابتاند تا خود را با سرعت برق و باد به ما برسانند،
این روزها که خبرهای خوب نایاب شدهاند،
این روزها که مدام اخبار مأیوسکننده از درودیوار بر سرمان فرومیریزد،
تنها پناهمان کتابها هستند.
فقط زمانی به اوج آرامش میرسم که در اتاقم را بسته و لای کتابهایم را باز میکنم.
انگار که از یک دنیای پرآشوب وارد دنیایی سرشار از آرامش و سکون میشوم.
انگار که کتابها همچون یک منجی مرا از این دنیای شلوغ و پرسروصدا به دنیایی دیگر رهنمون میشوند.
وقتی شروع به خواندن کتاب میکنم، در دنیای شخصیتها و موجودات قصههای آن غرق میشوم و فکر و ذهن و روحم به آرامش میرسد.
این روزها کتابهای کتابخانهام نقش قرصهای آرامبخش را برایم بازی میکنند.
ایکاش میتوانستم چند روز خودم را با کتابهایم در اتاقم حبس کنم تا روح و روانم را سمزدایی کرده باشم.
کتابها تنها موجوداتی هستند که بیتفاوت به دنیای اطرافشان و بدون هیچ تأثیرپذیری ازآنچه در این دنیا میگذرد، قصه و داستان خودشان را تعریف میکنند و دست ما را گرفته و با خود همراه میسازند.
کتابها منتظر ما هستند تا بهترین داشتههایشان را تقدیممان کنند.
پیشنهاد میکنم شما هم این دوستان و همنشینان پر از حس خوب را در آغوش بگیرید تا دمی فارغ از دلهرههای این دنیا، آرامش را تجربه کنید.
مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
وبلاگنویسی، نمایشگاهکتاب و یک جستار خوب
پیشنهاد یک جایگزین برای تلگرام