انسانِ عاشق انفعال و آسیب‌هایی که متحمل می‌شود

ما به عنوان انسان، ذاتاً عاشق انفعال هستیم. عاشق هیچ کاری نکردن. حتی اگر این انفعال به ما آسیب بزند. ما بی‌عملی را خیلی راحت‌تر و ساده‌تر از اقدام کردن توجیه می‌کنیم و کمتر دچار عذاب وجدان می‌شویم.

کسی که در اثر فروختن سهام متضرر شده بیشتر از کسی که به خاطر نفروختن و نگه داشتن سهام متضرر شده دچار عذاب وجدان و ناراحتی می‌شود.

کسی که کسب و کاری راه انداخته و شکست خورده بیشتر از کسی که هیچ کاری نکرده و دست روی دست گذاشته و عملاً چیزی هم نصیبش نشده، متحمل فشار می‌شود.

کسی که ماشینش را فروخته و چند میلیون متضرر شده، بیشتر از کسی که ماشینش را نفروخته و به این خاطر اکنون چند میلیون زیان دیده است، دچار ناراحتی و پشیمانی می‌شود.

حتی در آزمایشی کلاسیک وقتی از افراد خواستند تصور کنند که قطاری با سرعت بالا در حال حرکت است و امکان متوقف کردنش نیست و در عین حال پنج کودک بر روی ریل قطار در حال بازی هستند و این سؤال را از آنان پرسیدند که آیا حاضرند یک نفر را از بالای پل به روی ریل پرت کنند تا با کشته شدن یک نفر مانع از کشته شدن پنج نفر دیگر شوند، بسیاری از افراد ترجیح دادند هیچ کاری انجام ندهند. چون بی‌عملی و انفعال ناراحتی و عذاب وجدان کمتری به همراه دارد.

به نظر می‌رسد این خصیصه جزو ذات ناخودآگاه آدمی باشد؛ اما همه ما در موقعیت‌های مختلف ناچار از دست به کار شدن و اقدام هستیم؛ اگر چنین نکنیم به احتمال زیاد مدام درجا بزنیم و نتوانیم کاری از پیش ببریم و به موفقیت‌هایی که آرزویشان را داریم، دست یابیم. از این رو ناگزیر از این هستیم که همواره حواسمان به این گرایش ذاتی خودمان باشد و هر جا که لازم بود با تلاش و تقلا بتوانیم تا حد ممکن بر آن غلبه کنیم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

ناهمخوانی رفتاری و نبود مهارت سفر احساسی در زمان

کاستن از سرعت تفکر، راهکاری برای هوشمندی بیشتر

مخالفت با خود و تغییر نقطه مرجع تصمیم‌گیری

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *