بازگشت از میانه راهی که طی شده و چشمپوشی از هزینههای انجام گرفته تا به لحظه اکنون، یکی از سختترین اما اثربخشترین کارهایی هست که هر فرد میتواند در موقعیتهای مختلف زندگی انجام دهد. اما مشکل آنجاست که ما در تعهدات و رفتارهای خودمان گرفتار اینرسی هستیم و بازگشت از تصمیم خود را به نوعی اعتراف به شکست تلقی میکنیم و از آن تا جای ممکن فراری هستیم. اما برای گرفتن بهترین تصمیم در هر لحظه ناگزیر از مخالفت با خود هستیم.
مدیرعاملی که یک مدیر داخلی استخدام کرده و بعد از شش ماه پرداخت حقوق و مزایا متوجه شده که این فرد مناسب آن جایگاه نیست؛ فردی که در یک شرکت استخدام شده و بعد از دو سال کار به این مسئله پی برده که کار کردن در این شرکت دیگر هیچ نفعی برای او نخواهد داشت و فقط حقوق دریافتی نهچندان منصفانه برایش میماند؛ یک فعال در بازار سرمایه که چندصد میلیون در یک شرکت سرمایهگذاری کرده و اکنون متوجه شده آن شرکت در حال ورشکستگی هست و برای جلوگیری از این کار نیاز به سرمایهگذاری بیشتر هست؛ همگی نمونههایی از تعهداتی هستند که افراد در مقاطعی از زمان پذیرفتهاند و اکنون بر اساس آن مقطع زمانی و برای به تعویق انداختن اعتراف به اشتباه و شکست، مدام در حال پرداخت هزینههای بیشتر هستند.
اما ما برای گرفتن بهترین تصمیم در هر موقعیتی ناگزیر از تغییر نقطه مرجع از زمان گذشته به زمان حال هستیم. ناگزیر از این هستیم که منافع و هزینهها را نه بر مبنای روزهایی که پشت سر گذاشتهایم، بلکه بر اساس روزهای پیش رو محاسبه کنیم. ناچار از این هستیم که گزینههای امروز را بدون توجه به تصمیماتی که در گذشته گرفتهایم مورد بررسی قرار دهیم.
داشتن تعصب نسبت به تصمیمات و انتخابهای گذشته هر چه بیشتر ما را به سمت پرتگاه سوق خواهد داد و در صورت اصرار بیشتر بر همان انتخابهای نادرست قبلی چارهای نخواهیم داشت جز این که وقت و انرژیِ خود را صرف توجیه اقدامات و تصمیمات گذشته کنیم و همیشه از واقعیت فراری باشیم. در چنین شرایطی احتمال گسترش تعهدات و افزایش ضرر و زیانها بیشتر هم خواهد شد.
برای مقابله با چنین شرایطی ناگزیر از مخالفت با خود هستیم. باید به شکلی آگاهانه و هشیارانه به جای اینکه در تلاش برای جمعآوری دادهها و اطلاعات در تأیید تصمیمات و انتخابهای گذشته باشیم، بایستی در جستجوی اطلاعات مخالف دیدگاههای گذشته خود باشیم تا در نهایت بتوانیم تعادلی میان اطلاعات مخالف و موافق به وجود آوریم.
بد نیست گاهی برای گرفتن تصمیمات بهتر و جلوگیری از آسیب دیدن بیشتر، به آن سوی میز مذاکره با خود برویم و در کسوت مخالف ظاهر شویم و هر آن چیزی را که در مخالفت با خود به ذهنمان میرسد، رو کنیم تا شاید بتوانیم با نگاهی کاملتر و جامعتر انتخابهای بهتر و واقعبینانهتری داشته باشیم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
قواعد خودساخته | قاعده خودساخته نمایندگی
تفکر بر مبنای احتمالات | مهارتی ضروری در دنیای پیچیده امروزی
قانون هیک و کاری که برای سادهسازی تصمیماتمان میتوانیم انجام دهیم