در دنیای مدرن امروزی که دهها و گاه صدها و شاید هزاران عامل در رخدادن یک اتفاق و رویدادی خاص تأثیرگذار باشند، داشتن مهارت تفکر بر مبنای احتمالات، جزو ملزومات و نیازمندیهای حیاتی هر انسانِ در جستجوی موفقیت و هدفی ارزشمند محسوب میشود.
آیا امروز که قرار است برای انجام کاری بیرون بروم، به سلامت به خانه بازخواهم گشت یا نه؟ آیا من اگر با رئیسم مخالفت کنم، موقعیت شغلیام را از دست خواهم داد یا نه؟ خرید اینترنتی باعث خواهد شد که بعداً پشیمان شوم یا نه؟ آیا سرویس کردن ماشین در جایی غیر از نمایندگی کار درستی هست یا نه؟ آیا در حال حاضر وارد شدن و سرمایهگذاری در بورس کار عاقلانهای هست یا نه؟
اینها از جمله سؤالاتی هستند که شاید هر روز ذهن ما را درگیر خود کنند. ذهنی که در گذر قرنها و بر اثر تکامل بر پایه یک سری وقایع و اتفاقات عجیبوغریب و بسیاری از اوقات غیرمنتظره، شکل گرفته که در هر کدام از آنها احتمال از دست دادن شانس زندگی وجود داشته. به همین خاطر ذهن ما ذاتاً برای محاسبه احتمالاتی که امروزه در دنیای مدرن مطرح هستند، ساخته نشده است.
به همین خاطر بسیاری از اوقات مجبور هستیم از طریق سیستم دوی مغزی خودمان و با غلبه بر نظر و تشخیص سیستم یک مغزی وارد عمل شویم و خطاهای محاسبه احتمالات را تا حد زیادی حذف کنیم. ما ناگزیر از این هستیم که آشنایی ابتدایی با احتمالات و آمار داشته باشیم تا بتوانیم تصمیمات درستی گرفته و انتخابهایی تا حد ممکن بهینه داشته باشیم.
درست است که آینده چندان برای ما روشن نیست و متغیرهای مختلفی در اتفاقاتی که در آینده رخ خواهند داد دخیل هستند. اما آینده بهاندازه بیست هزار سال قبل برای ما ناشناختنی و غیرمنتظره نیست. از طرفی ما نسبت به اجداد خودمان اطلاعات و دادههای خیلی بیشتر و معتبرتری در خصوص آینده داریم که همین موضوع میتواند محاسبه احتمالی اتفاقات و رویدادهای پیش رو را برایمان آسانتر، بهصرفهتر و البته ضروریتر کند بهطوریکه بتوانیم تصمیمات سنجیدهتر و درستتری بگیریم.
بر اساس مطالعاتی که دنیل کانمن و آموس تورسکی انجام دادند، بهخاطر روند تکاملی که مغز انسان در گذر قرنها پیدا کرده، شهود ما برای محاسبه احتمالات امروزی دچار خطای بسیاری است. امروزه تصمیمات ما نه با هدف حفظ جان و رهایی از خطر حمله حیوانات وحشی بلکه با هدف کسب موفقیت و ارتقا در سازمان و همچنین مدیریت هر چه بهتر زمان و هزینه گرفته میشود. به همین خاطر ما بیشازپیش نیازمند فراگیری روشهای آماری و همچنین اقدام آگاهانه برای در نظر گرفتن احتمالات هستیم.
سه جنبه مهم در زمینه تفکر بر مبنای احتمالات وجود دارد که در صورت فراگیری هر چه بهتر این سه جنبه خواهیم توانست بهبود قابلتوجهی در نحوه تفکر و نگاه خودمان به آینده و در نتیجه تصمیمگیری بهتر به دست آوریم. این سه جنبه عبارتاند از:
۱. تفکر بیزی
۲. توزیع دم کلفت
۳. عدم تقارنها
در آینده سعی خواهم کرد بیشتر در مورد هرکدام از موارد بالا بنویسم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | ارتباط میان شوخطبعی و کیفیت تصمیمات
قانون هیک و کاری که برای سادهسازی تصمیماتمان میتوانیم انجام دهیم