هر وقت که تصمیمی میگیریم و بعد از مدتی که نتیجه آن تصمیم بر اساس انتظار و به خوبی آنچه انتظار داشتیم از آب درنمیآید، مستعد افسوس خوردن میشویم و بسته به اهمیت تصمیم و تأثیرش بر زندگی ما، این افسوس زمانبرتر و آزاردهندهتر خواهد بود.
اما افسوسهای ما در قبال تصمیماتی که میگیریم و انتخابهایی که میکنیم در بلندمدت و کوتاهمدت با هم متفاوت هستند.
افسوس ما بعد از یک روز با افسوس ما بعد از یک سال تفاوت بسیار دارد.
ما امروز افسوس شکست دیروزمان را میخوریم و یک سال بعد افسوس موقعیتهای از دست رفته امروزمان را.
ما در کوتاهمدت ناراحت شکستهایمان هستیم و در بلندمدت ناراحت موقعیتهایی که از دست دادهایم.
ما امروز ناراحت این هستیم که چرا بر اثر یک غفلت شغلمان را از دست دادیم ولی بعد از یک سال ناراحت این خواهیم بود که چرا از موقعیتهای شغلی به دست آمده به درستی استفاده نکردیم.
ما امروز افسوس شکست در یک رابطه عاشقانه را میخوریم ولی در بلندمدت بابت از دست رفتن فرصت رابطههای عاشقانه دیگر افسوس خواهیم خورد.
ما امروز چون در کسب و کار خودمان شکست خوردهایم، افسوس میخوریم ولی در بلندمدت به دلیل فرصتهای متعدد کسب و کاری که از دست دادهایم، افسوس خواهیم خورد.
ما امروز افسوس نمره پایین فرزندمان در یک درس را میخوریم، ولی در آینده افسوس موقعیتهایی را که از دست داده است، خواهیم خورد.
ما امروز درگیر شکستهایمان هستیم و در آینده ناراحت فرصتهای از دست رفته امروزمان خواهیم بود.
پس ای کاش به جای تلاش برای فرار از شکست و مانع شدن از آن تلاشمان بر این باشد که از فرصتهای موجود به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.
استفاده از فرصتهای در دسترس امروز بر فرار از شکستهای ممکن اولویت دارد و در بلندمدت باعث خواهد شد تا افسوس کمتری بخوریم و رضایت بیشتری از عملکردمان داشته باشیم.
ای کاش بتوانیم زاویه نگاه خودمان را گستردهتر کنیم و از افق سالهای دورتر به امروزمان بنگریم. به نظرم این نوع نگاه در زندگی بسیار به کارمان خواهد آمد و باعث رشد همه جانبه در زندگی خواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، نوشتارهای زیر را هم بخوانید:
زندگی کردن برای خود، بهترین نوع زندگی
1 دیدگاه