اصل وابستگی به مسیر بیان میکند که مجموعهی تصمیمات و مسیرهای ممکن برای انتخابهای امروز، حاصل تصمیمات و مسیرهای انتخابشده در گذشته هستند. گاه یک تصمیم یا رویداد ابتدایی ممکن است بیتأثیر یا بدون هیچ تبعاتی و ضررهایی به نظر برسد اما بعدها و در بلندمدت به یک تأثیرگذار عمده یا محدودکننده بزرگ در تصمیمات و انتخابهای آینده تبدیل شود.
صاحب یک شرکت کوچک تازهتاسیس را در نظر بگیرید که با چند کارمند، قصد خرید یک نرمافزار برای سازماندهی و کنترل مکاتبات داخلی را دارد تا نظارت بیشتری بر فرایند انجام کارها و روند انجام مکاتبات داشته باشد. در این شرایط شاید انتخاب نرمافزار و الگوریتمها و قابلیتهای آن چندان اهمیتی نداشته باشد؛ اما وقتی شرکت بهمرور رشد کرد و بزرگ و بزرگتر شد، آن موقع این نرمافزار به سیستم اتوماسیون یک شرکت بزرگ تبدیل شده که تاریخچه و کلیه اطلاعات شرکت در دیتابیس آن ذخیره شده است. در این صورت اگر نرمافزار مشکلات یا نقایصی داشته باشد، تعویض آن و یا ایجاد تغییرات عمده در آن کاری دشوار و پردردسر خواهد بود؛ و همان تصمیم اولیه بهظاهر بیاهمیت تصمیمات آینده مدیران در تغییر و اصلاح نرمافزار اتوماسیون را بسیار محدود خواهد کرد.
در حوزه زندگی فردی هم چنین تصمیماتی کم نیستند. از جمله انتخاب شهر یا محلهای که میخواهیم در آن ساکن شویم. چنبن تصمیماتی شاید در نگاه اول تصمیمات چندان مهمی به نظر نرسند اما بهمرور همین تصمیمات بسیاری از جنبههای زندگی ما از جمله مدارس در دسترس برای ثبتنام فرزندان، انتخابهای شغلی، سوگیریها و تمایلات فرهنگی و خیلی موارد دیگر زندگی را تحت تأثیر قرار خواهند داد و بعدها انتخابهای ما بر این اساس شکل خواهند گرفت.
ازاینرو هر تصمیم به نظر کماهمیت و نهچندان تأثیرگذاری که اکنون میگیریم، بر تصمیمات، مسیرها و گزینههای آینده ما تأثیرات متعددی خواهند داشت که گاه این تأثیرات سرنوشت و آینده ما را تغییر میدهند. پس بهتر است هر تصمیم ریزودرشتی را که در زندگی شخصی یا کسبوکار میخواهیم بگیریم با این نگاه و با توجه به تبعات آن در آینده باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: