چقدر میتوانیم به آنچه دیدهایم و درک کردهایم اعتماد کنیم؟ مغز ما چقدر در نمایاندن دنیا به ما صداقت و درستی به خرج میدهد؟ به نظر نمیرسد پاسخ به این سؤالات چندان امیدوارکننده باشند. چون ادراک ما از دنیای اطرافمان و کاری که اندامهای حسی و مغز بر روی ورودیها چه از نوع تصویر و چه از نوع صدا انجام میدهند، متفاوت از آن کاری هست که یک دوربین فیلمبرداری یا دستگاه ضبط صوت انجام میدهد. در واقع مغز بر خلاف آنچه ما انتظار داریم، به جای ثبت جزئیات و دریافتیها، پردازشهای مختلفی بر روی آنها انجام میدهد و از این طریق به جای اینکه ما صاحب ادراکی عینی شویم، دریافتکننده ادراکی برساخته از طرف مغز هستیم.
مغز ما در مقابل اطلاعات دریافتی از چشم و گوش چندان منفعل نیست و پیوسته در حال پردازش و انجام اصلاحات و تغییراتی هست که اعتقاد دارد بایستی انجام شوند تا ما درک بهتر و درستتری از دنیای اطرافمان داشته باشیم. از طرفی هیچ کدام از پردازشها تحت اختیار و اراده ما انجام نمیگیرند. حتی ما نسبت به آنها آگاهی هم نداریم. توهمهای بصری و دستکاری خاطرات از جمله این پردازشها هستند که مغز بر روی اطلاعات ورودی خود انجام میدهد.
از این رو آنچه در مغز ذخیره و توسط ما مورد استفاده قرار میگیرد بر مبنای ادراک برساخته هست. یعنی هر کدام از دادههای حسی، تفسیر و تعدیل میشوند؛ دادههای متفاوت ترکیب و مقایسه میشوند و بر اساس این مقایسه تغییر داده میشوند.
از طرفی اگر بخشی از اطلاعات دچار نقص یا کمبود باشند، مغز تمام تلاشش را به کار میگیرد تا با برساختن و اضافه کردن بخشهای گمشده، داستان را تکمیل کند؛ بنابراین نتیجه داستانی میشود که بخش بزرگی از آن افسانه و تخیل هست ولی آنچه ما میپنداریم، این است که همه چیز بر اساس مشاهدات و مستندات هست و میتوان به شکلی کامل به آن اعتماد کرد.
در کل ما به عنوان یک انسان در معرض تلقین قرار داریم، نسبت به آنچه در مغزمان وجود دارد، اعتماد به نفس کاذب داریم و بدتر از همه اینها ناخودآگاه در حال ساختن داستان و افسانه در ذهنمان هستیم. تمام اینها باعث میشوند که نتوان به شکلی صددرصدی به شاهدان و حتی آنچه در ذهنمان به عنوان خاطره ثبت شده است اعتماد کرد و نیازمند این هستیم که نگاهی نقادانه و همراه با تردید نسبت به این اطلاعات ثبت شده داشته باشیم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
مغزی که همچنان گرفتار گذشته و دغدغههای قدیمی است