شاهرخ مسکوب و سبک درست شعرخوانی

آثار شاهرخ مسکوب را دوست دارم. سبک روایتش را، نثر غنی‌اش را و صمیمیت و سادگی لحنش را، به‌خصوص در روایت اتفاقات روزانه زندگیش و رویدادهای همزمان دیگر. همچنان با روزها در راه و سوگ مادر همراهم و لحظاتی از روزهایم را با آن‌ها می‌گذرانم. مخصوصاً اینکه به نظر می‌رسد خواندن خاطرات و روایاتی از قبل و بعد از انقلاب که راوی آن شاهرخ مسکوب باشد، این روزها هم لذت‌بخش باشد و هم مایه عبرت.

در بخشی از جلد اول کتاب روزها در راه، مسکوب از روش صحیح شعرخوانی و ناکارآمدی تندخوانی می‌گوید که شاید نقل آن در اینجا خالی از لطف نباشد.

این روزها کمی در کتاب‌فروشی‌ها پرسه زده‌ام و چیزهایی خریده‌ام. باز میل به شعر دارد سر می‌کشد. Lipo، Francois Villon، Walter von der Fogelweide و Milosz را خریدم. باید آرام آرام بروم سراغشان. شعر رمنده است. اگر ناگهان هجوم بیاوری و بخواهی به سبک آمریکایی و به روش تندخوانی زود قالش را بکنی، محو می‌شود، روزنامه یا رمان پلیسی نیست. باید دل بدهی و بگذاری تا کم کم در تو بروید. کاش به جای تندخوانی که سال‌ها حسرتش را می‌خوردم یک روش کندخوانی اختراع می‌کردند. شاید این شتاب موش‌های گرسنه که آدم را از کتابی دیگر می‌دواند، این پرواز سبکسرانه و گنجشک‌وار – از شاخه به شاخه پریدن – درمان می‌شد. آدم همیشه حس می‌کند که نرسیده است و نیافته است و در منزل اول است؛ خستگی راه به تنش می‌ماند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را بخوانید:

شاهرخ مسکوب و عطش دانستن

علامت زدن و نوشتن در کتاب کاری ضروری در هنگام مطالعه

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *