کسانی که بیشترین شادمانی را در زندگی تجربه میکنند، همان کسانی هستند که توجه خود را بر فعالیتها و کارهای مختلف به بهینهترین شکل ممکن کنترل و مدیریت میکنند. متأسفانه بسیاری از ما فاصله زیادی با این نقطه بهینه داریم و شاید به همین خاطر است که آن نقطه حداکثریِ شادمانی را که مورد انتظارمان هست، هیچوقت نمیتوانیم به دست آوریم و این هزینهای سنگین در مقابل حواسپرتی و عدم مدیریت توجه فردی هست.
حواسپرتی یکی از آسیبزنندهترین اتفاقات زندگی روزمره ماست. این اتفاق به این خاطر آسیبزننده هست که هزینه تغییر بسیاری بر ما تحمیل میکند. هزینه تغییر همان میزان انرژی توجهی است که صرف تغییر نکته تمرکز و معطوف کردن توجه از یک کار به کار دیگر میشود. این کار در واقع ایجاد یک تغییر جهت در ذهن است و تغییر جهت برای ذهن اتلاف انرژی بسیار به همراه دارد و این اتلاف انرژی یک هزینه اضافه برای مغز به شمار میرود؛ هزینهای که اگر به صورتی مداوم و مکرر به ذهن تحمیل شود، باعث کاهش ذخایر توجهی، مستهلک شدن ذهن و در نهایت کاهش توان مغز در تمرکز بر موضوعات مشخص در طی یک مدتزمان محدود خواهد شد. تمام این اتفاقات بهمرور شادمانی افراد را در زندگی کاهش خواهد داد.
در مطالعهای که بر روی ۲۱۸ نفر از دانشجویان آلمانی انجام شد، افراد بهصورت رندوم به سه گروه تقسیم شدند. تمام افراد در مدت ۲۴ دقیقه دو کار باید انجام میدادند: اولی حل جدول سودوکو و دومی پیدا کردن یک سری کلمات مشخص از میان تعداد زیادی کلمه.
افراد گروه اول بهصورت همزمان دو کار را انجام میدادند بهطوریکه مدام بایستی توجهشان را میان جدول سودوکو و بازی یافتن کلمات جابجا میکردند.
نفرات گروه دوم میتوانستند هر کدام را که دوست داشتند انجام دهند و بر اساس تمایل خودشان توجه ذهنیشان را بین این دو کار تقسیم کنند.
اما نفرات گروه سوم بایستی دو کار را بهنوبت انجام میدادند و به همین دلیل در یک محدوده زمانی مشخص فقط بر یکی از بازیها متمرکز بودند.
یافتن هر عدد درست در جدول سودوکو و یافتن هر کلمه از میان کلمات بههمریخته، یک امتیاز برای افراد به همراه داشت.
همانطور که انتظار میرفت، افراد گروه اول کمترین امتیاز و افراد گروه سوم بیشترین امتیاز را از بازیها به دست آوردند و مشخص شد که تمرکز بر یک کار مشخص، نقش تعیینکنندهای در افزایش میزان بازدهی و کارایی فرد دارد. با توجه به این اصل شاید چندکارگی بهظاهر مفید و اثربخش به نظر برسد، اما با توجه به هزینههایی که بر ما تحمیل میکند در واقع یک حماقت محسوب میشود.
چندکارگی فقط باعث به وجود آمدن این حس در ما میشود که بازدهی بالاتری داریم. درحالیکه در هنگام تمرکز بر یک کار مشخص در مدتزمانی محدود میتوانیم کار بیشتری را به انجام برسانیم و میزان رضایت و شادمانی بیشتری نصیبمان شود.
پیشرفتهای تکنولوژیکی اخیر در زمینه دسترسی به شبکه جهانی اینترنت، دستاوردهای بسیاری به همراه داشته اما عملاً باعث افزایش میزان حواسپرتی انسانها هم شده است. تحقیقات نشانگر این موضوع هستند که خواندن متنی بهصورت آنلاین که لینکهای متعددی در آن وجود دارد بیشتر باعث گیجی در مورد چیزی که میخوانیم میشود. چون ما مدام در حال فکر کردن به این موضوع هستیم که بر روی آن کلیک بکنیم یا نه؛ و این خود یکی از عوامل مهم حواسپرتی است.
مطالعه بیشازحد بهصورت آنلاین و انرژی توجهی که صرف غلبه بر تمایل به کلیک بر روی لینکها و فکر کردن در مورد آنها میشود، باعث کاهش میزان تمرکز بر موضوع اصلی خواهد شد. این عادت بهمرور باعث میشود ما در هنگام مطالعه آفلاین هم ناخودآگاه به موارد بیاهمیت اطراف توجه کنیم و از میزان تمرکزمان کاسته شود. ازاینرو به نظر میرسد محدود کردن میزان مطالعات آنلاین روزانه میتواند تأثیری مهم در مدیریت توجه ذهنی در فعالیتهای آفلاین هم داشته باشد.
بنابراین بهتر است برای افزایش کیفیت زندگی و دستیابی هر چه بهتر به نقطه بهینه توجه، تا حد ممکن از چندکارگی در طول روز پرهیز کرده و سعی کنیم مطالعات خودمان را بهصورت آفلاین انجام دهیم. این اقدام میتواند تأثیری چشمگیر در افزایش کیفیت انجام کارها و خروجی مفید اقدامات روزمره به همراه داشته باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
طراحی شادمانی | کتابی از پاول دولان
تحریک توجه یا ایجاد وقفه در جریان تجربه خوشایند برای شادمانی بیشتر