علاقه بیحدوحصر انسان به گرفتن بازخورد از دیگران و شنیدن نظراتشان، به نظر یک ویژگی ذاتیست که از کودکی همواره با اوست. شاید هم این علاقه ریشه در آموزشهای دوران کودکی ما دارد.
بههرحال به نظر میرسد ریشه این علاقه بیشتر مربوط به تمایل بیشازاندازه انسان به دریافت تشویق و بهرهمند شدن از لذت آن برمیگردد وگرنه گرفتن بازخورد منفی اصلا خوشایند نیست.
علاقه به تشویق از دوران کودکی همراه ماست. از همان ابتدا وقتیکه یاد میگیریم کاری را برای اولین بار درست انجام دهیم، وقتی شروع به راه رفتن میکنیم، وقتی طرز گفتن درست کلمات مختلف را یاد میگیریم، همگی باعث دریافت تشویق و تأیید از طرف والدین و اطرافیانمان میشوند.
علاوه بر تشویق، کودک علائم و نشانههایی را هم در هنگام انجام رفتارها و حرکتهای نادرست از پدر و مادرش میبیند و میشنود که خوشایندش نیستند. این حالات چهره و این کلمات به این معنی هست که کودک نباید آن کارها را انجام دهد.
با این روشها کودک بهمرور روش درست زندگی کردن را میآموزد. او یاد میگیرد که کارهایی را که هنگام انجام دادنشان از دیگران تشویق دریافت میکند، بیشتر انجام دهد تا تشویقهای بیشتری دریافت کند و بیشتر لذت ببرد. همچنین کارهایی را که هنگام انجامشان عکسالعمل ناخوشایندی دریافت میکند، انجام ندهد.
ما انسانها از کودکی یاد گرفتن کارهای خوب و بد به همین سبک و سیاق عادت میکنیم.
بعدها که سنمان بالاتر میرود، در کمال شگفتی میبینیم که ما همچنان نیازمند دریافت تشویقها و علائمی در جهت تایید انجام کارهای جدیدمان هستیم. البته این رفتار میتواند ریشه در کمبود اعتمادبهنفس و عدم خودباوری ما هم داشته باشد.
هر کار جدیدی را که شروع میکنیم، از همان ابتدا به دنبال تأیید و تشویق دیگران هستیم و اگر علائم و نشانههایی مبنی بر عدمتأیید توسط دیگران دریافت کنیم، ناامید و دلسرد میشویم و بهاحتمال بسیار زیاد از ادامه دادن و تکرار آن پرهیز کنیم.
همه ما چنین آموختههایی از دوران کودکی با خودمان داریم ولی بعد از مدتی باید بیاموزیم که مسیر خاص خودمان را طی کنیم. نه اینکه به دنبال تأیید مسیرمان توسط دیگران باشیم.
وقتی هر فردی در زندگی شخصیاش طرز فکر، علایق، اهداف و ارزشها و معیارهای مشخص و منحصربهفرد خود را داشته باشد، مطمئناً دیگران نمیتوانند قضاوت درستی در خصوص تصمیمات او داشته باشند.
از طرفی بازخورد گرفتن از افراد کارشناس و اساتید هر حوزه بهخودیخود کار نادرستی نیست و اتفاقاً لازمه اصلاح، رشد و پیشرفت است. اما بسیاری از افراد در همان ابتدای مسیر خواهان گرفتن بازخوردهای مثبت از هرکسی ازجمله اطرافیانشان هستند که شاید تخصص و تجربه و عملکرد موفقی هم درزمینهٔ موردنظر ندارند.
این کار به نظر غیرمنطقی میرسد. اینکه ما در ابتدای مسیر بازخوردی مثبت از افراد معمولی و یا اساتید یک حوزه بگیریم. چون معمولاً در ابتدای راه آنقدر نقاط ضعف و ایرادات ما زیاد است که جز بازخورد منفی از دیگران چیز دیگری نصیبمان نخواهد شد.
برای غلبه بر وسوسه دریافت بازخورد در ابتدای مسیر یادگیری یک مهارت و یا شروع یک کسبوکار به نظرم بهتر است یک هدف مشخص و همچنین معیاری برای اندازهگیری آن تعیین کنیم. در این صورت حتی اگر برای مدتهای مدیدی نتوانیم بازخوردی از دیگران دریافت کنیم، با توجه به اینکه از حرکت خودمان در مسیر و به سمت هدف اطمینان داریم، خیالمان راحت خواهد بود و باانرژی ادامه خواهیم داد.
برای مثال اگر میخواهیم دوچرخهسوار ماهری شویم، همینکه هرروز مدتزمان مشخصی را صرف این کار کنیم و مسافت تعیینشدهای را رکاب بزنیم، مطمئناً بهمرورزمان حتی اگر هیچ بازخوردی هم از دیگران نگیریم، عملکردمان در این زمینه بهبود پیدا خواهد کرد.
اما اگر باوجود همه موارد گفتهشده، در ابتدای راه این نیاز را در خودتان احساس میکنید که همچنان باید بازخورد بگیرید تا انگیزه کافی برای تداوم حرکت در مسیر را داشته باشید، پیشنهاد میکنم اولاً از افراد کارشناس و حرفهای آن حوزه بازخورد بگیرید و دوما در هنگام مطرح کردن این درخواست را از دیگران بکنید تا صرفاً نقاط قوت و جنبههای مثبت عملکردتان را عنوان کنند.
با این کار هم بازخورد میگیرید و هم از تأثیرات منفی بازخورد بر روحیه و انگیزهتان در امان میمانید و آن بازخوردها برایتان همان کاربردی را خواهند داشت که دوست دارید و به دنبالش هستید.
شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم بخوانید:
بزرگترین مزیت رقابتی فردی که باعث تمایز شما از دیگران خواهد شد
1 دیدگاه