یکی از جملاتی که پیوسته با خودم تکرار میکنم و همیشه از شنیدن و گفتن آن لذت میبرم این جمله هست:
«خود واقعیات باش.»
خود واقعی بودن در این زمانه و دوران کاری است بس ارزشمند، کمیاب و شاید دشوار برای برخی افراد.
امروزه بنا به آنچه مردم آن را اقتضائات جامعه مینامند، هرکسی چند نقاب در جیب دارد که بنا به موقعیتی که در آن قرار میگیرد یکی از آن نقابها را بر چهره میزند و با تغییر موقعیتها نقابها هم عوض میشوند.
نقابی که فرد تمامی نقاط ضعف، زشتیها، پلشتیها، اخلاقیات و رفتارهای واقعی خود را در پشت آن پنهان میکند تا دیگران متوجه شخصیت واقعیاش نشوند و امیال و منافع خود را به پیش براند.
این رفتار دلایل مختلفی میتواند داشته باشد ولی شاید مهمترین علل آن را کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس و همچنین منفعتطلبی افراد بتوان عنوان کرد.
در چنین شرایطی کسی که در هر موقعیتی خود واقعیاش را به نمایش میگذارد و سعی میکند در هر موقعیت همانی باشد که در واقعیت هست و هیچ نقابی بر جیب و چهره ندارد، موفق شده گامی بزرگ در جهت داشتن یک زندگی سالم، موفق و خوشایند همراه با وجدانی آسوده بردارد.
خود واقعی بودن یعنی چه؟
خود واقعی بودن یعنی اینکه خود خودمان باشیم.
یعنی در هر موقعیت و جایگاهی که هستیم، همان چهره و رفتاری را از خودمان به دیگران نشان دهیم که در خلوتمان هستیم.
یعنی یکرنگ بودن.
یعنی از سلایق و مواضع دیگران هرچقدر هم که مقام بالایی داشته باشند، تأثیر نپذیرفتن.
یعنی اینکه دیگران نتوانند با سخنان و برخوردهایشان رفتار و حرکات ما را مدیریت کنند.
یعنی هر رفتاری که انجام میدهیم و هر سخنی که بر زبان میرانیم نه برای خوشایند دیگران که برای اعلام نظر و موضع واقعی خودمان باشد.
یعنی هیچ نقابی بر چهره نزنیم و هر شخصیت و رفتاری که در خلوت خودمان داریم، در موقعیتهای دیگر هم همان شخصیت و رفتار را داشته باشیم.
خود واقعی بودن شاید برای بسیاری از افراد سخت و نشدنی باشد.
برخیها باید شخصیت خود را بکوبند و از نو بنا کنند.
باید در بسیاری از روابطشان تجدیدنظر کنند.
باید در مقابل قضاوتها و نظرات دیگران مقاومت کنند.
باید هزینه خود واقعی بودن را بپردازند.
اما در مقابل خود واقعی بودن لذت بسیاری دارد.
زندگی را لذتبخشتر میکند.
استرس و نگرانی حضور در موقعیتهای مختلف را از بین میبرد.
آدمی با خود واقعی بودن از نقاب گذاشتن و برداشتن آسوده میشود و با آرامش بیشتری به زندگیاش میپردازد.
افرادی که همواره به نقابی بر صورت داشتن عادت کردهاند و از نشان دادن شخصیت واقعیشان وحشت دارند، همیشه در عذاباند. این افراد همواره در استرس و ناراحتی به سر میبرند.
همیشه باید حواسشان به کوچکترین رفتارها و گفتارهایشان باشد تا مبادا گوشهای از شخصیت حقیقیشان توسط دیگران مورد شناسایی قرار گیرد.
کسانی که خود واقعیشان هستند و از نشان دادن شخصیت حقیقیشان ابایی ندارند، افرادی دوستداشتنیاند که صداقت و صفای باطنی آنها دیگران را شیفته خود میکند.
این افراد را بهراحتی میتوان از سایرین تشخیص داد. ساعتها میتوان با آنها نشست و در مورد موضوعات و مسائل مختلف گپ زد و از این گپ و گفت لذت برد.
افرادی که توانستهاند خود واقعیشان را در هر موقعیتی به نمایش بگذارند، علاوه بر تجربه حس آسایش و آرامش در زندگی، همیشه در جهت رشد و پیشرفت و تعالی حرکت خواهند کرد.
زمانی که افراد نقابدار مشغول تعویض نقابهایشان و تشخیص موقعیتهای مختلف برای گذاشتن نقابی مخصوص آن موقعیت هستند، این افراد در حال بهبود شخصیت واقعی خودشان و بهتر کردن رفتارهایشان هستند تا هر روز بیشتر از روز قبل شاهد رشد خود واقعیشان باشند.
آنها چیزی جز خود واقعیشان برای نمایش به دیگران ندارند و به همین دلیل بهترین زمانهایشان را صرف پرورش همین شخصیت حقیقی میکنند.
خود واقعی بودن برای این افراد مثل نفس کشیدن عادی است و به این کار عادت کردهاند.
امیدوارم جامعه ما به سمتی حرکت کند که مردمانش روزبهروز بیشتر در پی یافتن خود واقعیشان در کثرت انواع و اقسام نقابها باشند و کسی از اینکه شخصیت حقیقیاش را به نمایش بگذارد احساس ناخوشایندی و معذب بودن نکند و از آن روز دیگر نقابی در جیب کسی یافت نشود.
مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
حرفهای بودن بهتر است یا آماتور بودن ؟