ما انسانها معمولا اعتقادمان بر این است که متفاوت از دیگران هستیم. احساس میکنیم افکار، دغدغهها، چالشها و فرصتهای ما با دیگران متفاوت هستند. شاید گاهی اوقات هم اعتقادمان بر این باشد که دیگران توانایی درک و تحلیل افکار و عقاید ما را ندارند.
اما دیگران ما را یک موجود کاملاً عادی همچون سایر انسانها میبینند. برخلاف تصورمان که فکر میکنیم افراد نگاه خاصی به ما دارند، ما در کنار سایر انسانها و همچون آنها دیده شده و قضاوت میشویم.
به نظرم در این میان آنچه انسانها را از هم متفاوت میکند، اهداف و چشماندازهایی است که در زندگیشان دارند. اهداف متفاوت به زندگیها و سرنوشتهای متفاوت منجر میشوند.
شما چگونه اثربخشی اهداف خودتان را قضاوت میکنید؟
به نظرم اهداف، گذشته از اینکه مسیر ما را در زندگی مشخص میکنند، کارکرد مهم دیگری هم دارند که اگر مهمتر از کارکرد قبلی نباشد، کماهمیتتر از آن هم نیست.
اینکه این اهداف همین حالا ما را به اقدام وامیدارند یا نه. اگر هدفی که من در ذهن دارم، باعث شود که لحظهای نتوانم برای اقدام درنگ کنم، آن موقع هدفی ارزشمند محسوب میشود ولی اگر صرفاً من را غرق در رؤیاهایم بکند، نمیتواند آنچنان هدف مفید و بهدردبخوری باشد.
اگر من با فکر کردن به هدفم خواب از چشمانم ربوده میشود و ناخودآگاه انگیزه بسیاری برای بیدار ماندن تا صبح و تلاش برای دستیابی به آن در من به وجود میآید، در این صورت آن هدف، هدفی خوب و اثربخش است؛ اما هدفی که صرفاً باعث شود افکار خوشایندی در ذهنم شکل بگیرند و به آرامش برسم و جز خیالبافی دستاورد دیگری برای من نداشته باشد، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
بنابراین هدفی که همین الان حال و حوصله اقدام در جهت رسیدن به آن را نداشته باشم، به دردم نخواهد خورد و بهتر است به دنبال اهدافی بگردم که صبر و سکون را از من بگیرند و تحت هر شرایطی مرا به اقدام و تلاش وادارند.
اگر به افراد بزرگ و موفق نگاه کنیم، اهدافی از این جنس داشتهاند و همین باعث شده که ما با خواندن و شنیدن زندگینامه آنان از میزان انرژی و پشتکار و خستگیناپذیری آنان متعجب و شگفتزده شویم.
پبشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
رویکرد شما در مواجهه با مشکلات و ناخوشایندیهای زندگی چیست؟
1 دیدگاه