مطمئناً همه آن چیزهایی که در زندگی و محیط اطراف ما وجود دارد، برایمان خوشایند نیستند. یک نفر با همسایهاش مشکل دارد، دیگری با همسرش اختلاف پیدا کرده، فردی شاید از محیط کارش راضی نباشد، شخصی دیگر از شرایط محلهای که در آن زندگی میکند رضایت ندارد. خلاصه اینکه هر آن چیزی و کسی که در اطراف ما وجود دارد، لزوماً مطابق خواسته و میل ما نیست و یکی از چالشها و مشکلات اصلی زندگی همین مسئله است.
از این رو اگر بتوانیم روشی برای مواجهه با چنین ناخوشایندیها و مشکلاتی در زندگی برای خودمان تعریف کنیم، زندگیمان لذتبخشتر و دغدغههای ذهنیمان کمتر خواهند شد.
به نظرم اولین راهحل ما در چنین موقعیتهایی، ترک کردن یا تغییر دادن است. اینکه آن موقعیت یا آن فرد را ترک کنیم و یا در صورت امکان تغییرش دهیم. این روش بسته به موقعیت ما میتواند راحتترین و کمدردسرترین روش باشد. البته باید توجیه و دلیل کافی هم برای این کار وجود داشته و انجام آن برایمان امکانپذیر باشد.
برای نمونه:
ترک جایی که علاقهای به کار کردن در آنجا نداریم و تغییر بخشی که در آنجا مشغول به کار هستیم.
ترک دوستی که چندان باهم سازگار نیستیم و انتخاب افرادی دیگری برای همنشینی.
تغییر محل زندگی وقتی که از شرایط محل زندگی حال حاضرمان راضی نیستیم.
اما مطمئناً موضوع همیشه به این سادگیها نیست که اگر به این سادگی بود، افراد این حجم از مشکلات و دغدغهها را نداشتند.
ولی اگر ترک کردن و تغییر امکانپذیر نبود، تنها راه باقیمانده پذیرش است. پذیرش هر آن چیزی که وجود دارد و هست. جز این ما راهحل دیگری نخواهیم داشت.
پذیرش شرایط موجود یک هنر است. هنری که اگر از آن برخوردار نباشیم، انرژی و توان بسیاری از ما گرفته خواهد شد.
اگر پذیرش دشواریها و ناخوشایندیهای زندگی برای ما امکانپذیر نباشد یا اینکه خودمان نخواهیم چنین رویکردی را انتخاب و اجرا کنیم، در این صورت ذهنمان پیوسته پریشان و آشفته خواهد بود و این آشفتگی و پریشانی باعث پایین آمدن توان آن و ایجاد اختلال در سایر لحظات زندگیمان خواهد شد.
باید بپذیریم که شرایط همین است و امکان تغییر وجود ندارد و چارهای جز پذیرش و کنار آمدن با شرایط نیست. در این صورت انرژی کمتری از ما گرفته خواهد شد، ذهنمان آرام خواهد گرفت و تکلیفمان با شرایط موجود روشنتر و خیالمان راحتتر خواهد بود. از طرفی با فراغ بال بیشتر و ذهن بازتری به امور و مشغلههای دیگر زندگیمان رسیدگی خواهیم کرد.
مطمئناً این کار تأثیر زیادی بر افزایش بازدهی ما در سایر امور زندگیمان خواهد داشت.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
عدم قطعیت مدرن و اعتیادی که هزینه فرار از آن است
2 دیدگاه