برخی افراد تصورشان بر این است که شانس و اتفاقات مبتنی بر بخت و اقبال فرایندهای خوداصلاحگر هستند و اگر در یک مقطعی این فرایندها از تعادل خارج شوند، خودشان را اصلاح خواهند کرد و به حالت تعادل باز خواهند گشت. در حالی که این تصور دقیقاً در تناقض با شانسی بودن همان فرایند است. پس شانس هیچ وقت خودش را اصلاح نخواهد کرد مگر بر حسب همان بخت و اقبال و احتمالی که بر فرایند حاکم است.
تصور کنید سکهای را شش بار انداختهاید و هر شش بار رو آمده است. در این صورت در پرتاب هفتم احتمال اینکه پشت بیاید بیشتر است یا رو؟ برخی افراد ممکن است به خطا تصور کنند که در چنین شرایطی احتمال پشت آمدن بیشتر از احتمال رو آمدن باشد. در حالی که احتمال هر کدام از رخدادها مستقل از رخدادهای قبلی و همان ۵۰ درصد خواهد بود.
وقتی مادری پشت سر هم سه فرزند دختر به دنیا میآورد، برخی افراد تولد نوزاد پسر را در زایمان بعدی محتملتر میدانند در حالی که در اینجا هم با توجه به مستقل بودن احتمال دختر یا پسر بودن نوزاد در هر زایمان، قرار نیست شانس خودش را اصلاح کند و همان بخت و اقبال ۵۰ درصدی بر پسر یا دختر بودن نوزاد بعدی حاکم خواهد بود.
این خطا معمولاً در پیشبینی عملکرد بازیکنان ورزشی هم رخ میدهد. مثلاً در بازی بسکتبال شانس درون سبد بودن پرتاب یک بازیکن را غالباً بر اساس پرتابهای قبلی او پیشبینی میکنند در حالی که سهم شانس در اینجا هم همچنان باقی و ثابت است.
از این رو بهتر است همواره حواسمان به وجود چنین خطای ذهنی باشد و سعی کنیم تا حد امکان گرفتار آن نشویم. در این صورت احتمال خیلی کمتری وجود خواهد داشت که در پیشبینی اتفاقات و رویدادهای آینده گرفتار خوشبینیها یا بدبینیها بیپایه و اساس و نامعتبر شویم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: