زندگی روزمره هرکدام از ما به بخشهایی تقسیم شده است که پیوستگی آن را از بین میبرد. شاید بتوان گفت دوبخشی که در زندگی اکثریت ما انسانها وجود دارد، بخش مربوط به کار و زندگی شخصی است.
اینکه همیشه در ذهنمان دو زندگی را تصور میکنیم: یکی زندگی در لحظاتی که سر کار هستیم و در حال کسب درآمد و دومی زمانی که در خانه هستیم و در حال خرج کردن درآمدی که کسب کردهایم.
البته کار کردن و زندگی کردن برای همه مردم بر اساس کسب درآمد و خرج کردن آن معنی پیدا نمیکند.
افراد زیادی هستند که هم کارشان و هم زندگیشان هر دو برایشان سرشار از عشق است و از هر دو لذت میبرند.
این افراد وقتی کارشان تعطیل میشود و به سمت خانه میروند، خوشحالاند از اینکه به سراغ یک زندگی سرشار از عشق و دلخوشی میروند.
برعکس، وقتیکه از خانهشان بیرون میزنند تا به سمت محل کارشان حرکت کنند، خوشحالاند از اینکه یک روز خوب را با انجام کارهای موردعلاقهشان شروع میکنند و قرار است بهترین عملکرد را داشته باشند.
این افراد جزو دسته اول هستند.
اما زندگی بسیاری از مردمان اینگونه نیست. آنان به شکل دیگری زندگی کاری و شخصی خود را تجربه میکنند.
دسته دومی هم هستند که عاشق زندگی و خانوادهشان هستند و متنفر از کارشان. این افراد صبحها هنگام بیدار شدن از خواب برای رفتن به سر کار بیشترین عذاب را تحمل میکنند و در انتهای ساعات کاری خوشحالترین فرد روی زمین هستند؛ انگار که از زندانی پر از دشواری و شکنجه رهایی یافتهاند.
دسته دومیها عاشق تعطیلات و کار نکردن هستند.
اما دسته سومی هم هستند که برعکس دسته دوم عاشق کارشان هستند و از لحظهلحظه انجام دادن کارهای روزانهشان لذت میبرند و در اصل هویت شخصیشان به هویت کاریشان گره خورده است و بدون کار، خودشان را فردی تهی از هر چیزی میدانند.
اینان هیچ لذتی از زندگی شخصیشان نمیبرند و مدام دنبال بهانهای هستند که از خانه و زندگیشان فرار کنند. همچون یک زندانی که آرزوی رهایی از زندان را در سر دارد.
بدبختترین افراد کسانی هستند که در دسته چهارم قرار میگیرند. این افراد هم از خانه و زندگی شخصی فراری و متنفرند و هم از محل کار و زندگی شغلی.
کل دنیای این افراد زندان هست و هیچ چاره و راهحلی برای رهایی از این زندان پیدا نمیکنند.
خوشبختترین، مفیدترین، پربازدهترین و شادترین افراد دنیا، همان دسته اولیها هستند.
اینان دنیا را برای خودشان بهشت کردهاند و از لحظهلحظه زندگیشان بیشترین لذت را میبرند.
حداکثر تلاش را در زندگیام به کار بستهام تا جزو دسته اول باشم و هم از کارم و هم از زندگیام بیشترین لذت را ببرم و به نظر خودم تا حد زیادی به خواستهام رسیدهام.
نکتهای که وجود دارد، این است که دستهبندیهای گفتهشده، چهار گوشه یک صفحه هستند که هرکدام از ما در نقطهای از این صفحه قرار میگیریم و شاید نتوان هرکسی را بهصورت مطلق در یکی از این دستهها قرارداد.
ولی بهترین سبک و روش زندگی آن است که ما را به سمت دسته اول هدایت کند و این عین خوشبختی و شادی و حرکت به سمت تعالی است.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این نوشتار، مطالب زیر را هم مطالعه کنید:
بهترین رستوران و مزمزه کردن انواع غذاها به جای خوردن یک غذای خوشمزه