بهترین رستوران و مزمزه کردن انواع غذاها به جای خوردن یک غذای خوشمزه

تصور کنید وارد یکی از بهترین رستوران‌های دنیا می‌شوید و مشاهده می‌کنید که افرادی سرپا ایستاده‌اند و با عجله ذره‌ای از هر غذا را می‌چشند و بلافاصله به سراغ غذای دیگری می‌روند و این کار را با ده‌ها نوع غذای دیگر موجود در آن رستوران انجام می‌دهند تا اینکه با تعطیلی رستوران مجبور به ترک آن می‌شوند.

فردا صبح زود به محض بیداری و قبل از هر کاری دوباره به همان رستوران پر زرق و برق می‌روند و باز هم همان رفتارها را تکرار می‌کنند.

این افراد تابه‌حال فرصت نکرده‌اند حتی یک غذای کامل بخورند و طعم لذیذ آن را با تمام وجود احساس کنند.

اتفاقاً مدیران رستوران هم از این کار آنان استقبال می‌کنند و به نظر می‌رسد درآمد زیادی هم از این راه نصیبشان می‌شود.

حتی امتیازات زیاد و فضاهای دل‌نشین متعددی هم برای این افراد مهیا می‌کنند تا هر روز بیشتر از روز قبل نسبت به چشیدن طعم غذاها و نه خوردن کاملشان ترغیب شوند.

البته این کار شاید چندان به مذاق سرآشپزهای مشهور و مجرب شاغل در رستوران که همواره در حال آماده‌سازی و پخت غذا هستند، خوش نیاید.

ازآنجایی‌که طعم اصلی غذایی که آن‌ها زحمت زیادی برای تهیه آن می‌کشند، هیچ‌وقت توسط اکثر مشتریان درک نمی‌شود و آن‌طور که باید از آن لذت نمی‌برند، این روند برایشان خوشایند نیست.

مراجعان رستوران بعد از گذشت مدتی انگار به چشیدن طعم غذاها در طول روز معتاد شده‌اند و اتفاقاً این مدیران رستوران هستند که آن‌ها را مدیریت می‌کنند و ظاهراً بعد از مدتی افراد کنترلی بر رفتار خود  ندارند و صرفاً یک سری کارها را هرروز تکرار می‌کنند و صرفاً ته‌مانده و یا مقدار ناچیزی از غذاهایی را که دیگران برایشان کنار گذاشته‌اند، می‌چشند و بیرون می‌روند.

البته ناگفته نماند، مشتریانی هم هستند که اتفاقاً به هیچ غذایی ناخنک نمی‌زنند و صرفاً مشتری چند غذای خوب رستوران هستند و در زمان‌هایی از روز بسته به گرسنگی و احساس نیاز خود به آنجا مراجعه می‌کنند و غذای موردعلاقه‌شان را سفارش می‌دهند و در کنار عزیزانشان با لذت تمام آن غذا را تناول می‌کنند.

اتفاقاً سرآشپزها به عشق همین مشتریان زحمت می‌کشند و در اصل برای اینان آشپزی می‌کنند. هرچند شاید آن‌چنان برای مدیران رستوران سود ده و خوشایند نباشد.

بله، آنچه حکایتش رفت، روایتی از وضعیت جامعه ماست. شبکه‌های اجتماعی که هرلحظه تکه‌ای کوچک از محتوایی بزرگ‌تر و کامل‌تر در آن‌ها سرو می‌شود و افرادی که پیوسته در حال مراجعه به آن هستند تا تکه محتوای ارائه‌شده را بچشند و بلافاصله به سراغ محتوای کوچک دیگری از کتابی یا نویسنده و تولیدکننده‌ای دیگر بروند.

اینان از صبح تا شب مشغول گشت‌وگذار و مطالعه فلسفه، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، روانشناسی، تکنولوژی، جامعه‌شناسی، دیجیتال مارکتینگ، ورزش، تاریخ، مذهب، انسان‌شناسی و تأمین انواع نیازهای روحی و فکری خود هستند ولی آخر شب اطلاعاتی که دریافت کرده‌اند، سروته ندارد و ناچار جایگاهی هم در ذهن و فکرشان نخواهد داشت و به‌راحتی به فراموشی سپرده خواهند شد.

این افراد از صبح که چشمشان را باز می‌کنند تا شب که پلک‌هایشان را بر روی‌هم می‌نهند، خیره به صفحات گوشی‌های هوشمندشان هستند و لحظه‌ای از اوقات خالی‌شان را بدون آن سپری نمی‌کنند و با این کار احساس می‌کنند هرروز باسوادتر می‌شوند ولی این صرفاً یک توهم است و نه واقعیت.

اما نویسندگانی همچون سرآشپزان رستوران در حال نوشتن و انتشار بهترین کتاب‌ها و تهیه عمیق‌ترین مطالب برای مخاطبانشان هستند. برای کسانی که از هر فرصتی برای به دست گرفتن این کتاب‌ها و آموختن از آن‌ها استفاده می‌کنند.

همین افراد کتابخوان جامعه هستند که بیشترین آرامش و بالاترین لذت و بزرگ‌ترین موفقیت‌ها را در زندگی‌شان تجربه خواهند کرد.

 

پیشنهاد می‌کنم مطالب زیر را هم بخوانید:

توجه و تمرکز ، باارزشترین و تأثیرگذارترین دارایی‌های ما

چگونه اینستاگرام باعث سرخوردگی و ناامیدی افراد می‌شود؟

اعتیاد فراگیری که نابودکننده اعتماد به نفس است

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

3 دیدگاه

  1. آقا حسین کاملا با حرف شما موافق هستم
    با اجازتون میخواستم این موضوع رو از زاویه ی دیگه و با مثال دیگه ای بیان کنم
    برای گرفتن مدرک کارشناسی تقریبا ۱۳۰ تا ۱۴۰ واحد درسی پاس میکنیم که از این تعداد، ۲۰ واحد عمومی، ۵۰ واحد پایه و تقریبا ۶۰ واحد تخصصی اون رشته هست
    در واقع ما فقط ۶۰ واحد تخصصی در مورد رشته تحصیلی میخونیم و مابقی دروس عمومی و پایه هستند
    و همونجور که میدونید واحد های تخصصی همشون ۳ یا ۴ واحده هستند ( تقریبا میشه ۲۰ کتاب)
    همه ما در روز چندین ساعت رو صرف سرکشی بی هدف در شبکه های اجتماعی می کنیم که اگه بصورت سالانه حساب کنیم شاید بیشتر از پونصد، ششصد ساعت بشه
    حالا تصور کنید اگه همون زمان رو به مطالعه اختصاص بدیم و با مطالعه فقط ۲۰ کتاب خوب در یک حوزه مشخص در طول یک سال چقدر میتونیم رشد و پیشرفت کنیم و به راحتی در مدرسه زندگی هر سال فارغ التحصیل بشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *