ما انسانها تأثیرپذیریم و مدام از محیط خودمان بازخورد میگیریم. انگار که ذهن ما ناخودآگاه و بدون اینکه عمدی در میان باشد، این کار را انجام میدهد و بسیاری از اوقات ناخواسته در حال تأثیر پذیرفتن از شنیدهها، مشاهدات و احساساتی است که از محیط دریافت میکند.
در این میان هر فرد، گروه و رسانهای بسته به منافع و اهدافش، افراد را تشویق به کاری و گام گذاشتن در مسیری میکنند. البته لزوماً این تشویقها و ترغیبها مستقیم و صریح نیستند.
مصاحبهای با یک شخص بهعنوان فردی موفق انجام میشود و یکی از نمادهای موفقیت او تعداد دنبالکنندگانش در شبکههای اجتماعی عنوان میشود.
ذهن ما ناخودآگاه به سمت این موضوع میرود که فارغ از اهداف و ارزشهای فردی باید شروع به انجام کارهایی کند تا تعداد دنبالکنندگانمان در شبکههای اجتماعی افزایش یابد.
روز بعد در همایشی فرد موفق دیگری سخنرانی میکند و مدام افرادی را فهرست میکند که در عرض چند ماه درآمدشان را با روشی خاص دو برابر کردهاند. ذهن ما این موضوع را دریافت میکند و از فردا به دنبال افزایش درآمد با پیادهسازی آن روش خاص در زندگی میرود تا به آن موفقیتی که ترغیب شده دست یابد و وارد مسابقهای شود که خود هیچ دخالتی در انتخاب آن نداشته است.
این موارد بسیار هستند، از بازار داغ نوشتن و انتشار کتاب گرفته تا انتخاب رشتههای دانشگاهی، همه و همه تلاشهای جامعه برای مجاب کردن ما برای شرکت در مسابقههای تحمیلی است.
مسابقاتی که شاید نه متناسب با اهداف ماست و نه متناسب باارزشهای ما. بلکه صرفاً در جهت موجهایی است که هر از چند گاهی در جامعه به راه میافتند.
البته گرفتار شدن در این مسابقات بیربط به نداشتن اهداف مشخص در زندگی نیست.
افراد زیادی را میبینم که در شبکههای اجتماعی بدون هدف و استراتژی خاصی به دنبال جذب مخاطب و افزایش اعضای صفحاتشان هستند، غافل از اینکه این کار بدون داشتن استراتژی و هدف مشخص، هیچ دستاورد باارزشی برایشان به همراه نخواهد داشت و صرفاً یک عدد در حال افزایش است که حس موفقیت را بهشان القا میکند و منابع زیادی که صرف این کار میکنند عملاً در حال هدر رفتن است.
موفقیت واقعی در مشخص کردن یک هدف، دنبال کردن آن به شیوهای درست، تلاش در راستای رسیدن به آن و درنهایت نزدیک شدن تدریجی به آن است.
بنابراین اجازه ندهید جامعه، اطرافیان و موجهای مقطعی با تشویقها و ترغیبهای خود شما را وارد مسابقاتی کنند که خودتان نه در انتخابشان نقشی داشتهاید و نه دستاوردی از آن نصیبتان خواهد شد.
لذت اصلی زندگی در تعیین زمین بازی توسط خودمان، تعیین ارزشها و اهداف شخصیمان و درنهایت حرکت در جهت دستیابی به آنها با تمرکز کافی و در آرامش و بدون رقابت با دیگران است.
وارد شدن در مسابقات تحمیلی جز اتلاف وقت و از بین بردن تمرکز و آرامش ما هیچ دستاورد مشخص دیگری برایمان به همراه نخواهد داشت.
پیشنهاد میکنم مطالب زیر را هم مطالعه کنید:
وقتی استفاده نکردن از پلهبرقی باعث ایجاد تمایز در زندگی شخصی میشود
خیلی وقته که از یک والپیپر برای لپ تاپم استفاده میکنم و نمی خوام تغیرش بدم، تو اون والپیپر نوشته شده “the trouble is you think you have time”
بعضی ها این حرف رو منتسب به بودا میدونند و بعضی ها به جک کورنفیلد
در کل فکر میکنم مشکل بسیار از افراد همین جمله بالا باشه که با کارهای غیر ضروری، وقت با ارزششون رو تلف میکنند.
زنده باد مهرداد عزیز،
چه جمله عمیق و قابل تاملی.
نظراتی که اینجا مینویسی خیلی پربار هستند.
ممنونم ازت.