حکایتی الهام‌بخش و آموزنده از زندگی یک نویسنده بزرگ

یکی از نویسندگان بزرگ تاریخ اونوره دو بالزاک فرانسوی است که در سال ۱۷۹۹ در فرانسه به دنیا آمد. او فرزند اول خانواده بود و دو خواهر کوچک‌تر از خودش هم داشت.

بالزاک به وجود آورنده مکتب رئالیسم (واقع‌گرایی) است.

او در دانشگاه از رشته حقوق فارغ‌التحصیل شد ولی مانند کافکا کار حقوقی برایش به شکل غیرقابل‌تحملی ملال‌آور بود. به‌رغم رنجش پدرش، کار حقوقی را کنار گذاشت و تصمیم گرفت نویسنده شود.

از آثار بالزاک می‌توان به مواردی چون باباگوریو، شوان‌ها، رباخوار، چرم ساغری و شاهکار گمنام اشاره کرد.

من در این پست قصد پرداختن به زندگی و آثار بالزاک را ندارم بلکه هدف اصلی‌ام نقل برخی از مقاطع الهام‌بخش و آموزنده از زندگی بالزاک در روند تبدیل‌شدن به یک نویسنده موفق است.

منبع مطالب این پست کتاب نوشتن مانند بزرگان نوشته ویلیام کین است.

بالزاک نویسنده خام‌دستی بود. جمله‌هایش نامناسب بودند، عبارت‌بندی‌هایش نچسب و سبکش ناشیانه، باوجوداین بسیار موفق بود.

سبک ناشیانه بالزاک در ابتدای کار حرفه‌ای‌اش تبدیل به مضحکه شده بود. او که در جستجوی راهی برای گذران زندگی بود، باخبر شد گروهی از نویسنده‌های جوان به‌اتفاق یکدیگر و به‌عنوان نویسنده همکار، کتاب می‌نویسند و در عایداتش باهم سهیم می‌شوند. آن‌ها آثارشان را به ناشران محلی می‌فروختند و بالزاک که موفقیت آن‌ها را دید، به خواهرش گفت می‌خواهد وارد این رقابت شود؛ تنها با این تفاوت که خودش به‌تنهایی کتاب‌ها را بنویسد تا تمام پول نصیب خودش شود. دیوانه‌وار شروع به نوشتن کرد؛ آن هم با سرعتی بی‌امان.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، این است که سبک نگارش ناشیانه مانع موفقیت بالزاک نبود. درواقع او به‌جای اینکه وقتش را تلف نگرانی برای سبک کند، آن را صرف بیرون دادن متن‌های بیشتر کرد.

بالزاک که از سویی نویسنده‌ای به‌شدت خلاق با ایده‌هایی پایان‌ناپذیر بود، از سوی دیگر فرزند عادت بود. یکی از عوامل مهم موفقیت او برنامه کار روزانه ثابتش بود. او خودش را از دنیای بیرون کاملاً جدا می‌کرد تا بتواند روی نوشته‌اش تمرکز کند. این کار را به دو شیوه انجام می‌داد. اول ماندن در خانه و کشیدن پرده‌ها و دوم کار کردن در شب‌ها، وقتی‌که همه جهان به خواب می‌رفت.

قهوه قوه خلاقه او را تحریک می‌کرد و به او اجازه می‌داد به افکارش نظم و ترتیب بدهد و ایده‌هایی را به ذهنش متبادر می‌کرد که به‌سختی می‌توانست جلوشان را بگیرد. و به‌این‌ترتیب بود که انگشت‌هایش روی صفحه‌ها راه می‌رفتند و با سرعتی سرسام‌آور رمان پشت رمان می‌نوشتند.

ایده‌های بالزاک تحلیل‌هایی بودند که ریشه در زندگی شخصی او داشتند و در صفحه‌های داستان‌هایش به ماجراجویی‌های عاشقانه قهرمان‌هایش تبدیل می‌شدند.

زندگی‌نامه و روند نویسنده شدن بالزاک می‌تواند برای نویسندگان جوان و تازه‌کار بسیار الهام‌بخش و آموزنده باشد.

موضوعی که در جریان زندگی بسیاری از نویسندگان موفق مشترک بوده و به نظر می‌رسد تا حدودی می‌تواند رمز موفقیتشان تلقی شود، انزوا و تمرکز است. این دو عادت، پیش‌نیاز تبدیل‌شدن به یک نویسنده موفق هستند.

بالزاک در سال ۱۸۵۰ و در سن ۵۱ سالگی درگذشت. مرگ زودهنگام بالزاک تا حدی به دلیل مصرف افراطی قهوه بوده است.

پی‌نوشت: برای خرید اینترنتی کتاب نوشتن مثل بزرگان اثر ویلیام کین و ترجمه مریم کهنسال نودهی و کاوه فولادی‌نسب از طریق لینک زیر اقدام کنید.

خرید اینترنتی کتاب نوشتن مثل بزرگان

 

پست‌های پیشنهادی برای مطالعه:

معرفی کتاب «بهتر بنویسیم»

چگونه می‌توانیم سریع‌تر و بهتر بنویسیم؟ + سخنرانی الیزابت گیلبرت

میان تیتر و دلیل استفاده ازآن در متن + سخنرانی تد درمورد نامه نگاری

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

4 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *