اصل پیش پا افتادگی پارکینسون

ازجمله قوانینی که سیرال نورث‌کوت پارکینسون مورخ بریتانیایی در کتاب معروف خود قانون پارکینسون به آن اشاره کرده، قانون اصل پیش پا افتادگی است. بر این اساس به نظر می‌رسد انسان‌ها بیشتر از اینکه علاقه‌مند به بحث و تبادل‌نظر در زمینه‌های تخصصی و عمیق شدن در مسائل مختلف باشند، دوست دارند در مورد موضوعات سطحی و بی‌اهمیت باهم به بحث و گفتگو بپردازند.

پارکینسون در کتاب خود روایتی از جلسه تخصیص بودجه به راکتور هسته‌ای را مطرح می‌کند. ظاهراً قرار بوده در آن جلسه به دو موضوع پرداخته شود. اولی مسئله خرید راکتور هسته‌ای بود و دومی ساخت پارکینگ برای دوچرخه‌ها. اعضای کمیته در آن جلسه چندان تمایلی به بحث و بررسی در خصوص موضوع راکتور و نحوه تخصیص بودجه به آن از خود نشان نمی‌دهند و بخش اول جلسه در همان دقایق اول به اتمام می‌رسد و تصمیم نهایی گرفته می‌شود؛ اما در ادامه برای تصمیم‌گیری در خصوص نحوه احداث پارکینگ برای دوچرخه‌ها و اختصاص بودجه برای این کار، چندین برابر بخش اول زمان صرف می‌شود و بحث‌های مختلفی توسط حضار مطرح می‌شود.

درواقع اصل پیش پا افتادگی پارکینسون نشان از علاقه انسان‌ها به بحث‌های بی‌اهمیت و پیش پا افتاده دارد. شاید ریشه اصلی این علاقه ترس انسان‌ها از بی‌سواد به نظر رسیدن و یا تنبلی بیش‌ازحد در تفکر عمیق باشد. چنین رفتارها و رویکردهایی را به‌وفور می‌توان در رفتارها و رویکردهای مدیران ارشد سازمانی و سیاستمداران هم مشاهده کرد. زمان‌هایی که پیوسته اذهان و افکار عمومی را به سمت بحث‌های پیش پا افتاده و بی‌اهمیت سوق می‌دهند و همواره از درگیر شدن در بحث‌های تخصصی و عمیق فراری هستند.

با توجه به این اصل، کاری که ما می‌توانیم برای پرهیز از گرفتار شدن در دام آن انجام دهیم این است که حواسمان باشد در زندگی روزمره و در موقعیت‌های مختلف کاری گرفتار بحث‌های بی‌اهمیت و پیش پا افتاده نشویم. بحث‌هایی که نه نیاز چندانی به دانش و تخصص عمیق دارند و نه اینکه نتیجه ارزشمندی قرار است از آن حاصل شود.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

اصل وابستگی به مسیر

تراژدی منابع مشترک

ناتوانی آموخته‌شده و قضاوت‌هایی که انجام می‌دهیم

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

  1. جیمز هالیس توی یکی از کتاباش میگه ما همیشه می دونیم وظیفه اصلی و مهمی که باید انجام بشه چیه!! ولی معمولا بخاطر ترس و تنبلی ، دست به کار نمی شیم و اقدام نمی کنیم.در این مواقع نهایت کاری که در ظاهر انجام میدیم ، شروع به کاری غیر از کار اصلی است تا هم خودمون رو مشغول نشون بدیم و هم از مواجه ی اصلی طفره رفته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *