استفاده از واژه‌های «افراط» و «تفریط» برای توجیه افراط و تفریط

این روزها فضای وب و شبکه‌های اجتماعی پر از عبارات، جملات، داستان‌ها و مطالب انگیزشی شده است که مخاطبان خود را دعوت به اقدام در جهت کسب موفقیت‌های بزرگ می‌کنند. به‌طوری‌که افراد زیادی از این مطالب و محتواهای تولیدی یا کپی شده متأثر می‌شوند و دست به اقدامات احساسی و گاها برنامه‌ریزی‌های اصولی می‌زنند.

بعد از شروع به اقدام و انرژی و انگیزه گرفتن از این مطالب و نکات گفته‌شده، به ناگاه گروهی دیگر فریاد سر می‌دهند که چرا عجله می‌کنید و چرا دست به اقدام زده‌اید، عجله نکنید و زندگی‌تان را با این کارهای هیجانی نابود نکنید که اصولاً روش پیشرفت و موفقیت آن‌گونه که آن‌ها می‌گویند نیست و اصلاً زندگی به این شکل امکان‌پذیر نیست.

فردا دوباره همین بازی شروع می‌شود. آن‌طرفی‌ها می‌گویند همین امروز شروع کن و در شروع تردید نکن و این‌طرفی‌ها می‌گویند عجله نکن و با آرامش به‌پیش برو و برنامه عادی زندگی‌ات را به هم نزن و دروغ می‌گویند.

آن‌طرفی‌ها می‌گویند تفریط نکن، این‌طرفی‌ها می‌گویند افراط نکن.

آن‌طرفی‌ها تشویق به حرکت می‌کنند و این‌طرفی‌ها می‌گویند اصلاً زندگی آن‌گونه که آن‌ها می‌گویند شدنی نیست.

هر دو طرف، طرف دیگر را اهل افراط و تفریط می‌دانند و خودشان را حد اعتدال و عین میانه‌روی.

مخاطب هم شرایط و وضعیت حال حاضر خود را به هرکدام از طرف‌ها که نزدیک‌تر ببیند، صفحات همان گروه را دنبال می‌کند و مدام لایک می‌کند و برایشان هورا می‌کشد.

اما بیایید ببینیم افراط و تفریط به چه معناست و میانه‌روی چیست؟

به گفته فرهنگ فارسی عمید افراط یعنی از حد در گذشتن؛ از حد و اندازه تجاوز کردن؛ زیاده‌روی کردن.

همان منبع تفریط را کوتاهی کردن در کاری معنی می‌کند.

با توجه به این معانی حد و اندازه یک کار چقدر است و کی می‌توان گفت که ما حد اعتدال را رعایت کرده‌ایم و دچار افراط و تفریط نشده‌ایم؟

به نظرم حد اعتدال به شرایط، اهداف و منابع در دسترس هر شخص ربط دارد.

برای فردی که هر روز حتی یک صفحه مطالعه ندارد، رفتار فردی که هر روز دو ساعت مطالعه می‌کند، غیرعادی و افراطی محسوب می‌شود.

برای کسی که هر روز چهار ساعت در شبکه‌های اجتماعی حضور دارد، رفتار کسی که کمتر از نیم ساعت در این شبکه‌ها فعالیت دارد، تفریط است.

برای فردی که هر روز چهار ساعت از زمانش را به تماشای اخبار و سایر برنامه‌های بی‌محتوای تلویزیون سپری می‌کند، رفتار کسی که اصلا تلویزیون نمی‌بیند، افراط است.

کسی که هر هفته یک صفحه هم برای خودش نمی‌نویسد، رفتار کسی را که هر روز سه هزار کلمه می‌نویسد، افراط می‌داند و زندگی او را در بدترین وضعیت ممکن تصور می‌کند.

در کل به نظر ما هر کسی که رفتارها و سبک زندگی‌اش تفاوت عمده‌ای با زندگی ما داشته باشد، خارج از حد اعتدال است و با این حرف که او زندگی لذت‌بخشی ندارد و در حال افراط و تفریط است، توجیهی برای تنبلی خودمان و یا بی‌عملی در زندگی‌مان می‌تراشیم.

به نظرم هر کس بهتر است معیارها و ارزش‌های اختصاصی خودش را داشته باشد.

البته افرادی هم که تجاربی درزمینهٔ موفقیت‌های خود داشته‌اند بهتر است با دیگران به اشتراک بگذارند و یا نظرات خود را اعلام کنند ولی نباید مدام در پی زیر سؤال بردن سبک زندگی و موفقیت‌های دیگران با موضع‌گیری‌های این‌چنینی باشند.

به نظرم بهترین معیار و شاخص برای سبک زندگی و عملکردمان در زندگی، قضاوت و احساس خودمان است.

ما بهترین قضاوت کننده در مورد موفقیت‌ها یا شکست‌ها و سبک زندگی‌مان هستیم.

فقط کافی‌ست افکار، دغدغه‌ها، شرایط و رفتارهای امروزمان را با سال گذشته خودمان مقایسه کنیم. به هر میزان که نسبت به افکار، دغدغه‌ها، عملکرد و سخنان سال گذشته احساس شرمندگی و تأسف بیشتری داشته باشیم، در این صورت کارنامه عملکرد یک‌ساله ما به همان اندازه موفقیت‌آمیزتر بوده است.

در صورت رضایت خودمان هیچ‌کس دیگری نخواهد توانست کارنامه و سبک زندگی ما را زیر سؤال ببرد.

بنابراین به نظرم همچنان باید مطالب مربوط به نظرات، تجارب و توصیه‌های دیگران را در خصوص کسب موفقیت و رشد دائمی در زندگی خواند و شنید و درنهایت با توجه به اهداف، شرایط و امکانات شخصی بهترین برنامه‌ریزی را برای روند زندگی داشت و بر اساس آن پیش رفت.

پی‌نوشت: پیشنهاد می‌کنم این نوشته محمدرضا شعبانعلی را هم در خصوص تعادل در زندگی مطالعه کنید.

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم بخوانید:

رقابت عنوان ها در شبکه های اجتماعی

چگونه اینستاگرام باعث سرخوردگی و ناامیدی افراد می‌شود؟

بخوانید تا فلسفه زندگی تان را کشف کنید

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

3 دیدگاه

  1. بسیار عالی و آموزنده. فقط پاراگراف زیر مطمئن هستین که درست نوشتین؟ نباید برعکس باشه؟

    “به هر میزان که نسبت به افکار، دغدغه‌ها، عملکرد و سخنان سال گذشته احساس شرمندگی و تأسف بیشتری داشته باشیم، در این صورت کارنامه عملکرد یک‌ساله ما به همان اندازه موفقیت‌آمیزتر بوده است.”

    1. ازت ممنونم حمیدرضای عزیز
      اتفاقا اعتقاد زیادی به این جمله دارم و شاید از نظر خودم مهمترین بخش متن باشه.
      به نظرم هر چقدر که رشد ما بیشتر باشه و بیشتر یاد بگیریم، بیشتر به اشتباهات و نقص‌های خودمون پی خواهیم برد و در این صورت احساس شرمندگی و تاسف ما نسبت به گذشته بیشتر خواهد شد.
      پس میزان شرمساری ما نسبت به سال قبل متناسب با افزایش آگاهی و رشد ماست.
      در واقع این مساله به این موضوع برمی‌گرده که هر چقدر بیشتر یاد بگیریم، بیشتر به بیسوادی و دانش کم خودمون پی خواهیم برد.
      باز هم از دیدگاه‌ها و نظراتت برام بنویس.
      موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *