ما در مواجهه با مسائل و موضوعات مختلف در زندگی، آنطور که از یک تفکر منطقی انتظار میرود، چندان خنثی و بیطرف نیستیم و سوگیریهای متعددی داریم که ناشی از تکامل مغز انسانی ما در گذر هزاران سال است. قبلا در یادداشتی با عنوان «چرا بهتر است خطاهای شناختی و سوگیری های ذهنی را بشناسیم؟» به مزایای آشنایی با این خطاها و سوگیریهای ذهنی اشاره کرده بودم. اما با توجه به فهرست بلندبالای این سوگیریها و خطاهای شناختی، قصد دارم در ادامه، ۴ سوگیری شناختی متداول را که همه ما در موقعیتهای مختلف گرفتارشان هستیم، به همراه راهکارهایی برای مواجهه با آنها توضیح دهم.
۱. اثر لنگراندازی
ذهن ما به شدت تحت تأثیر اولین اطلاعات دریافتی در مورد یک موضوع یا فرد هست. به این معنا که وقتی در همان ابتدای مواجهه با یک شخص یا موضوعی، اطلاعاتی به ما داده میشود، ذهن ما یک ذهنیت اولیه نسبت به آن پیدا میکند که بعداً رها شدن از آن برایش تا حد زیادی دشوار خواهد بود.
برای نمونه وقتی برای اولین بار خودرویی را میبینید و هیچ ذهنیتی در مورد قیمت آن ندارید، اولین قیمتی که برای آن خودرو به شما گفته شود، سایر قضاوتها و تخمینهای آینده شما در مورد آن خودرو را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
بهترین راهحل برای مواجهه با این سوگیری میتواند تلاش آگاهانه برای تردید در برداشتها و اطلاعات دریافتی اولیه باشد.
۲. خطای تأیید
انسانها به شکلی ناخودآگاه پیوسته در پی اطلاعات و شواهدی هستند که باورها و عقاید قبلی آنها را تأیید کند. خیلی کم پیش میآید که کسی صفحه اول گوگل را باز کند و در جستجوی استدلالهایی در مخالفت با باورها و عقاید خود باشد.
به نظر میرسد داشتن نگاه نقادانه و تردیدآمیز به باورها و عقاید قبلی راهحل خوبی برای غلبه بر این سوگیری باشد.
۳. خطای دسترسپذیری
ما قضاوتها و نظرات خود را بر اساس در دسترسترین اطلاعات ذهن خودمان شکل میدهیم. برای مثال کافی است هنگام گذر از یک شهر، دو نفر از اهالی آنجا برخورد چندان مناسبی با ما نداشته باشند. این موضوع باعث خواهد شد ما این مشکل را به تمامی اهالی آن شهر بسط دهیم.
یا اینکه با توجه به آمار و ارقام حوادثی که در رسانهها بیشتر اعلام میشود، ما تعداد آن نوع حوادث را به شکلی ذهنی بیشتر از سایر حوادث ناگوار تخمین میزنیم.
اعتماد نکردن به شواهد و آمار روایی و در پی اطلاعات و آمار دقیق و معتبر بودن، بهترین راه حل برای غلبه بر این سوگیری هست.
۴. خطای تفکر سریع
دنیل کانمن در کتاب فکر کردن، بی درنگ و بادرنگ به دو سیستم مغزی انسان اشاره میکند که یکی سریع است و نه چندان هوشمند و دومی کند هست و البته با دقت بالا. اما این سوگیری ناشی از این است که سیستم یک همیشه آماده به کار بوده و در سریعترین زمان ممکن به نتیجه میرسد.
برای مثال تصور کنید مجموع قیمت یک دفتر و یک مداد ۱۱۰۰۰ تومان باشد. اگر دفتر ۱۰۰۰۰ تومان گرانتر از مداد باشد، در این صورت قیمت دفتر و مداد هر کدام چقدر است؟
پاسخی که اکثر افراد به این سؤال میدهند، قیمت دفتر ۱۰۰۰۰ تومان و قیمت مداد ۱۰۰۰ تومان است. در حالی که در این صورت اختلاف قیمت ۱۰۰۰۰ نخواهد بود. اما این سیستم یک مغزی هست که به سرعت و بدون تأمل کافی پاسخ سؤال را میدهد.
این اتفاق در موقعیتهای مختلف باعث خواهد شد که ما دچار خطا در قضاوت و تصمیمگیری شویم. شاید بهترین راهحل برای غلبه بر این سوگیری، عجله نکردن در تصمیمگیری و اقدام و دادن فرصتی به سیستم دو برای مداخله در تصمیمات و قضاوتهای مهم باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سوگیری بدبینی و تفاوتی که با سوگیری تردید دارد