همانطور که قبلاً نوشته بودم، در حال مطالعه کتاب Dollars and sense نوشته دن اریلی هستم. عنوان این کتاب به فارسی «دلارها و منطق ما» است ولی از آنجا که واحد پولی ما متفاوت از کشور نویسنده کتاب است، شاید «پول و منطق ما» عنوان سازگارتری برای ما فارسیزبانان باشد.
من بالاخره موفق شدم برای بار اول کتاب را به پایان برسانم. البته بخش زیادی از محتوای کتاب قبلاً توسط دن اریلی در کتابهای قبلیاش و شاید به شکلی دیگر بیان شده است.
اما به نظرم بد نیست برخی نکات یا نگاههای جدید مطرحشده در این کتاب را بهصورت خلاصه و به مرور در اینجا منتشر کنم تا شاید نگاه ما به موضوع پول و مسائل مالی اصلاح شود و در نهایت شاید این کار باعث کاهش خطاهای ذهنیمان در این زمینه شود.
سعی میکنم نکاتی را که به نظر خودم در دنیای مالی ما مفیدتر و کاربردیتر هستند و کمتر به آنها توجه میشود، در قالب برخی یادداشتها توضیح بدهم.
فصل دوم این کتاب مربوط به فرصتهایی هستند که ما در هنگام هزینه کردن پولمان توجهی به آنها نمیکنیم.
پول به خودی خود ارزشی ندارد و صرفاً نشاندهنده ارزش مالی سایر کالاها و خدمات هست. در واقع پول ارزش چیزهایی را نشان میدهد که ما میتوانیم با آن خریداری کنیم و پیامی به ما میدهد تا در خصوص خرید یا عدم خریدشان تصمیم بگیریم.
از جمله مشخصههای اصلی پول فراگیر بودن، قابل تقسیم بودن، قابل تعویض بودن و قابل ذخیره بودن آن است.
برخلاف آنچه ما تصور میکنیم، پیچیدگی تصمیمگیری در مورد مسائل پولی بسیار بالاست.
برای مثال وقتی که از ما پرسیده شود دوست داریم سیب بخوریم یا پرتقال، خیلی راحت میتوانیم یکی از میوهها را انتخاب کنیم. ولی وقتی به ما گفته شود هر سیب ۱ دلار و هر پرتقال ۷۵ سنت قیمت دارد، در این صورت تصمیم گیری برایمان به کاری دشوار تبدیل خواهد شد.
در واقع اضافه شدن پول به انتخابها، تصمیم گیری را برایمان سختتر میکند. دلیل این اتفاق هم به دلیل هزینه فرصتهایی هست که از دست میدهیم.
اصولاً ما بایستی در هر تصمیم مالی که میگیریم، هزینه فرصت را هم در نظر داشته باشیم. هزینههای فرصت همان گزینههای جایگزین ما هستند؛ یعنی همان گزینههایی که ما در حال حاضر یا در آینده میتوانیم به دست بیاوریم ولی به دلیل ترجیح حال حاضرمان در خصوص خرید یک کالا، آن فرصتها و آن داشتنها را قربانی میکنیم.
با توجه به این موضوع بهتر است در هر هزینه کردنی گستره دید خودمان را وسیعتر کرده و حواسمان به فرصتها و گزینههایی که با این تصمیم از دست میدهیم باشد.
اما ما به اندازه کافی در مورد فرصتهایی که از دست میدهیم، نمیاندیشیم و برخی اوقات اصلاً توجهی به این موضوع نداریم.
به نظر میرسد این بزرگترین اشتباه پولی و ریشه سایر اشتباهات مالی در زندگیمان است که باعث میشود ساختمان مالی زندگیمان را بر پایههای لرزانی بنا کنیم.
در بسیاری از مواقع ما در هنگام خرید حواسمان فقط به هزینه کردن و خرید چیزی هست که دوست داریم آن را خریداری کنیم. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شانس دستیابی به علایق و ترجیحات مهم زندگی خودمان را در آینده از دست میدهیم.
البته این خطا بیشتر به دلیل ذات وجودی پول و مشخصههای آن است.
شاید اجداد ما قبل از اختراع پول وقتی که میخواستند مبادله کالا به کالا بکنند، بیشتر از ما به این موضوع توجه میکردند ولی ما چون پول میدهیم و کالا یا خدمت میگیریم توجهی به فرصتها و گزینههای از دست رفته نداریم و انجام این کار از نظر ذهنی برایمان خستهکننده و سخت است.
از طرفی امکانات مالی جدید در دنیای مدرن، این کار را بیش از پیش برای ما سخت و دشوار ساخته است. در واقع خرید از طریق کارتهای اعتباری، خرید اینترنتی، وامهای مختلف و … هزینه کردن پول و از دست دادن فرصتهای جایگزین در آینده را به کاری بسیار آسان برای ما تبدیل کرده است.
همه این اتفاقات و خطاها باعث به وجود آمدن میانبرهای ذهنی متعدد در هنگام هزینه کردن و در نهایت اتخاذ تصمیمات نادرست و یا غیر بهینه مالی میشود.
از این رو به عنوان یک خطای بزرگ ذهنی بهتر است گاهی اوقات که در حال گرفتن تصمیمات بزرگ و مهم مالی هستیم، به گزینههای جایگزین و سایر فرصتهای پیش رو بیندیشیم و با توجه به آن فرصتها تصمیم نهایی را بگیریم.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
هزینه فرصت هایی که از دست میدهیم
سلام
این موضوع در بین کسانی که پولشون از دست رنج خودشون نیست و خودشون براش زحمت نکشیدن بیشتر اتفاق می افتد 🙂
سلام هادی جان،
بخش بزرگی از مردمان طبقات پایین جامعه هم که اتفاقا زحمت زیادی هم برای کسب درآمد متحمل میشن، جزو این دسته هستن و اتفاقا خیلی از اوقات همین دست کم گرفتن فرصتهای پولی متعدد باعث بروز مشکلات مالی در زندگی این قشر میشه.
هرچند تو همه طبقات جامعه میشه نمونه های متعددی از این غفلت رو مشاهده کرد.
موفق باشی.