یافتن ایده برای نوشتن چالش اصلی در شروع مسیر نویسندگی است. کسی که دوست دارد دائم، منظم و پیوسته بنویسد، باید اول از همه ایده و موضوعی برای نوشتن داشته باشد.
این مسئله بسیاری از مواقع به مانع و سد اصلی برای شروع نوشتن تبدیل میشود که شاید عبور از آن به مرحله بعدی گاهی اوقات به کاری غیرممکن تبدیل شود و همین باعث بر زمین گذاشتن قلم و منصرف شدن نویسنده از نوشتن شود.
توصیههای مختلفی در مورد روشهای یافتن ایده برای نوشتن در فضای دیجیتال و غیردیجیتال مطرح میشود.
از جمله روشهای یافتن موضوع برای نوشتن که بسیار هم بر روی آنها تأکید میشود، پیادهروی، مطالعه، گوش دادن به موسیقی، وبگردی، گفتگو با دوستان و بازدید از آثار هنری است.
البته در کنار همه این موارد داشتن دفترچه یادداشت و ثبت ایدههای جزو ضروریات است که اگر نباشد، هرگز آن طور که باید به هدف اصلی نخواهیم رسید.
برخی افراد به توصیههای دیگران برای یافتن موضوع و ایده برای نوشتن عمل میکنند ولی هرگز به نتیجه نمیرسند و در نهایت از این کار دلسرد میشوند و ایراد را به استعداد نداشته و یا ذهن ضعیف خودشان حواله میدهند.
اما به نظرم بهترین نسخه جهت یافتن ایده برای نوشتن برای همه افراد یکسان و یک شکل نیست.
یعنی شاید بسیاری از افراد در حین گوش دادن به موسیقی یا دیدن فیلم، دهها ایده و موضوع برای نوشتن به ذهنشان خطور کند و انجام این کارها برایشان همچون کشف معدنی از طلا باشد.
اما من هیچوقت در حین دیدن فیلم یا گوش دادن به موسیقی ایدهای به ذهنم نرسیده است.
از طرفی من هنگام مطالعه یا پیادهروی ایدههای مختلفی به ذهنم میرسد، ولی شاید افرادی هم باشند که در حین انجام این کارها یافتن ایدهای جدید برای نوشتن را تا به حال نتوانسته باشند تجربه کنند.
البته من تأثیرگذار بودن هیچکدام از توصیههای انجامگرفته در این خصوص را نفی نمیکنم. همچنان که دوستی دارم که بهترین ایدهها را با نشستن در یک اتاق و خیره شدن به دیوار سفید شکار میکند.
اما به نظرم یک قانون کلی در این خصوص وجود دارد که در مورد همه نویسندگان صدق میکند و آن هم اینکه بهترین ایدهها زمانهایی شکل میگیرند و به ذهن میرسند که از انجام فعالیتی لذت ببریم و در حین انجام آن تحت فشار، تنش و استرس نباشیم و احساس آسودگی بکنیم.
من در هنگام مطالعه و پیادهروی در هوای آزاد این احساس را تجربه میکنم، همچنان که شاید فردی دیگر در هنگامی که بر روی تختی دراز کشیده و به سقف نگاه میکند، چنین احساسی را تجربه کند.
البته که این احساسات و این حالات محدود نیستند ولی شاید برای هر کسی یک حالت ایدهآل و بهینه وجود داشته باشد که یافتن آن حالات و محیطها باعث شود کمتر دغدغه ایده جدید برای نوشتن داشته باشد و هر چه بیشتر از نوشتن در مورد موضوعات مختلف لذت ببرد.
شما هم اگر در یافتن ایده و موضوع برای نوشتن مشکل دارید، بهتر است روشهای مختلف را امتحان کنید و بهترین و ایدهآلترین روش خودتان را بیابید و زیاد پایبند آداب و اصول توصیه شده توسط دیگران نباشید.
عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت و در ادامه نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
نسیم طالب و قوی سیاه دنیای نویسندگی
سلام حسین جان
خدا قوت! یاد جمله ای از رضا مارمولک افتادم: «به تعداد آدم های روی زمین راه برای رسیدن به خدا هست!»
من فکر می کنم به تعداد آدم های روی زمین روش برای شکار ایده و موضوع برای نوشتن یا آفرینش اثر هنری وجود داره و هر کسی باید تلاش کنه تا اون راه مخصوص خودش رو پیدا کنه. من خودم وقتی حال خوشی داشته باشم، ایده هایی به ذهنم میاد که یادداشتشون می کنم و البته بیشتر ایده ها وقتی شروع به نوشتن مطلبی می کنم، خودشون رو نشون می دن و با من قایم باشک بازی می کنند تا به چنگشون بیارم! نویسا باشی و سپاس!