کتاب در باب اعتماد به نفس نوشته آلن دو باتن توسط انتشارات مدرسه زندگی منتشر شده است.
آلن دو باتن در این کتاب جمع و جور ۹۶ صفحهای کوشیده به زبانی ساده و عمومی موانع اعتماد به نفس را در میان انسانها مطرح کرده و راهحلهایی آسان و قابل اجرا برای غلبه بر آنها ارائه دهد.
کتاب از ده بخش تشکیل شده که در هر بخش آن به جنبههای مختلف اعتماد به نفس و آسیبهای آن اشاره شده است.
بسیاری از افراد داشتن اعتماد به نفس را غیر قابل دستیابی میدانند و به خود تلقین میکنند که در شرایط فعلی برای کمبود اعتماد به نفس خود کاری نمیتوانند بکنند و سطح اعتماد به نفس از ابتدای تولد تا آخر عمر یک مقدار ثابت است.
اما آلن دو باتن برعکس این موضوع، معتقد است:
اعتماد به نفس نوعی مهارت است و نه هدیهای از سوی خداوند، اعتماد به نفس در واقع مجموعهای از ایدهها در مورد جهان و موقعیت طبیعی ما در آن است.
این ایدهها و افکار را میتوان به شیوهای نظاممند مطالعه کرد و به تدریج آنها را آموخت تا بتوان به ریشههای تردید به خویشتن و فرمانبرداری مطلق (مطیع بودن) فائق آمد. در واقع میتوانیم هنر اعتماد به نفس را به خودمان بیاموزیم.
عنوان بخش دوم کتاب حماقت و اعتماد به نفس است و مطالب مطرح شده در آن اشاره به نوع خاصی از عدم اعتماد به نفس در ما انسانها دارد که ناشی از پذیرش جایگاه و مقامی خاص برای خودمان در جامعه است. به همین دلیل همواره از انجام کارهایی که احتمال به خطر انداختن وجهه عادی ما را داشته باشد، پرهیز میکنیم و به خاطر این ترس از محدوده امن خودمان خارج نمیشویم و همواره از کمبود اعتماد به نفس رنج میبریم. در حالی که حماقت، شکست و گاهی غیرعادی بودن جزو مشخصههای رفتاری پذیرفته شده توسط افراد دارای اعتماد به نفس بالا است.
در بخش سوم با عنوان شارلاتان بودن به مشکل ایجاد حس بد در انسانها در هنگام پذیرش مسئولیت یا ادعای کسب موفقیت در آینده، اشاره دارد.
این مشکل هم ناشی از آگاهی کامل به درونیات خودمان و ضعفهایی که داریم و قضاوت دیگران صرفاً بر اساس ظاهر مرتب و متعارف و عاری از عیب و نقص آنان است. در حالی که ذهن همه انسانهای روی زمین همچون ما گاهی مضطرب، نامطمئن و خودرأی میشود و همگان دارای نقطه ضعف هستند.
بخش چهارم با عنوان به سیستم اعتماد کنید، به اعتماد بیش از حد انسانها به نظرات منفی و ناامیدکننده مطرحشده توسط سیستمها و افراد دیگر در قبال دیدگاهها و ایدههای فردی خودشان اشاره داد و به این موضوع میپردازد که بسیاری از افراد در چنین مواقعی خود را میبازند؛ ولی ما قضاوت آنان را همهجانبه نگرانه، بالغانه و ایدهآل تلقی میکنیم در حالی که بسیاری از اوقات سطحینگری بر این نوع نظرات حکمفرماست و چندان واقعبینانه و حقیقی نیستند.
نویسنده در بخش پنجم با عنوان تاریخ یعنی همین لحظه کنونی به نقطهضعف دیگری در انسانهای دارای کمبود اعتماد به نفس اشاره دارد.
بسیاری از افراد که فاقد اعتماد به نفس کافی هستند، جرئت و جسارتی برای اقدام به تغییر و بهبود و اصلاح رویهها، سنتها و امور جاری ندارند و معتقدند اگر این امکان وجود داشت، تاکنون دیگران موفق به این امر شده بودند. در حالی که افراد بزرگ در طول تاریخ برعکس این موضوع میاندیشیدند و اعتقاد داشتند که تغییرات بزرگ، شدنی هستند و با این اعتقاد و تلاش در جهت تحقق آن نام خودشان را در تاریخ ماندگار کردهاند.
بخش ششم با عنوان تجربه، به نگاه ایدهآل و آسانگیر انسانهای بدون اعتماد به نفس به دنیا و اتفاقات دور و بر خودشان میپردازد.
بسیاری از افراد انتظار دارند مسیر رسیدن به موفقیتها و اهداف بزرگ به آسانترین و بیدردسرترین شیوه ممکن قابل طی کردن باشد، به همین دلیل وقتی با مشکلی مواجه میشوند، بلافاصله خود را میبازند و تسلیم میشوند. از این رو بهتر است از طریق واقعبینانه کردن انتظارات، نگاه خود به دنیا را بر اساس حقایق بنا کنیم تا در صورت مواجهه با موانع و شکستها اعتماد به نفس کافی داشته باشیم و این رویدادها را طبیعی بدانیم.
بخش هفتم با عنوان مرگ، به ترس انسانها از انجام کارهای بزرگ و متفاوت پرداخته و این ترس را دلیل اصلی عقب انداختن بسیاری از اقدامات مهم و تأثیرگذار زندگی انسانها مطرح میکند.
بسیاری از ما انسانها وقتی میخواهیم حرکتی جدید و متفاوت از حرکات قبلی انجام دهیم، بلافاصله خطرات متعدد در اثر آن حرکت به ذهنمان متبادر میشود. در حالی که هیچ خطری بزرگتر و نزدیکتر از خطر مرگ و بلایای طبیعی برای ما نیست. بهتر است همواره این خطر را به خاطر داشته باشیم و با این تفکر از هیچ اقدام تأثیرگذاری حذر نکنیم تا بعداً پیشمانی نصیبمان نشود.
در بخش هشتم با عنوان دشمنان، به آفت بزرگی برای اعتماد به نفس انسانها اشاره شده و آن هم ایجاد حس بد در ما انسانها در نتیجه حملات و انتقادات بیرحمانه دشمنانمان است. البته شاید این حملات در ظاهر تأثیری بر فرد نداشت باشند ولی شخص را از نظر درونی درگیر میکنند و باعث میشوند که همواره در خلوت خود دچار افسردگی و نبرد با خود شود.
ما باید بپذیریم که هر سیستم و هر فردی به خصوص دشمنانمان همیشه نظرات منصفانه و درست در مورد ما ندارند. از طرفی باید بدانیم که نظرات دیگران تأثیری بر شخصیت و هویت ما ندارد و ما خودمان مسئول و رشددهنده شخصیتمان هستیم و نباید تحت تأثیر سایرین قرار گیریم.
بخش نهم با عنوان خودتخریبی، به مشکلی فراگیر در میان انسانها اشاره دارد. اینکه افراد به خاطر کمبود اعتماد به نفس، موفقیتها و خوشیها را حق خود نمیدانند و از این رو وقتی به موفقیتهای بزرگ میرسند با توجه به ضعفها و مشکلاتی که از خود سراغ دارند، احساس میکنند استحقاق آن موفقیت را ندارند و چه بسا دست به کاری بزنند که آن موفقیت را تخریب کند.
چه بسیار افرادی که موفقیتهای بزرگ را صرفاً به دلیل شکستهنفسی از دست دادهاند. همانطور که گاهی اوقات دردها و رنجهای زندگی حق ما نیستند، شاید گاهی هم زندگی روی خودش را به ما نشان دهد و باعث کسب موفقیتهای بزرگ برای ما شود.
در نهایت در بخش دهم با عنوان اطمینان به اعتماد به نفس به ویژگی جوامع سنتی در ناپسند دانستن اعتماد به نفس اشاره شده و اینکه در این جوامع داشتن اعتماد به نفس مساوی با تعریف از خود در نظر گرفته شده و قباحت بالایی برای آن در نظر گرفته میشود. در حالی که اعتماد به نفس بالا هیچ منافاتی با فروتنی ندارد. از طرفی کمرویی در برابر ابراز توانمندیها و خوبیهای خود باعث خواهد شد که در دستیابی به بسیاری از جایگاههایی که استحقاقش را داریم، ناکام بمانیم.
در کل در این کتاب بسیاری از نکات و موضوعات مرتبط با اعتماد به نفس به زبانی ساده و آسانفهم و شیرین مطرح شده است که یادگیری و رعایت آنها در زندگی تأثیر بسیار بزرگی در رفع نقیصه کمبود اعتماد به نفس در ما انسانها خواهد داشت.
من این کتاب را با ترجمه محمد کریمی خواندم که توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر شده است. به نظرم این ترجمه، ترجمهای خوب و روان است که مطالعه آن را لذتبخش میکند.
پیشنهاد میکنم فرصت مطالعه کتاب در باب اعتماد به نفس نوشته آلن دو باتن را از دست ندهید.
برای خرید اینترنتی کتاب روی این لینک کلیک کنید.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه
2 دیدگاه