کتاب خردهعادتها با روایت خاطرهای از دوران نوجوانی نویسنده شروع میشود. زمانی که جیمز کلییر مشغول بازی بیسبال در آخرین روزهای سال دوم دبیرستان بود، چوب بیسبال از دست همکلاسیاش سُر میخورد و با قدرت به وسط چشمان او برخورد میکند. البته خود جیمز چیزی از این برخورد در خاطرش نمانده. بعد از این اتفاق بر اثر شدت جراحات، او را با هلیکوپتر به بیمارستان میبرند و به کمای مصنوعی میرود.
شش سال بعد از این اتفاق جیمز کلییر به عنوان ورزشکار مرد برتر دانشگاه دنیسون انتخاب شد. همچنین به انتخاب شبکه ایاسپیان، ورزشکار برتر آکادمیک آلآمریکا شناخته شد. هنگام تمام شدن تحصیلات، اسم جیمز کلییر در هشت گروه مختلف در کتابچهی افتخارات دانشکده ثبت شد. در همان سال، مدال ریاستجمهوری گرفت که عالیترین نشان آکادمیک دانشگاه بود.
کلییر معتقد است تمامی این دستاوردها نتیجه تلاشهایش برای ساخت عادتهای درست بوده و البته که داشتن یک زندگی پربار حاصل در پیش گرفتن روند درست ساخت عادتهای اتمی بوده است.
او در نوامبر ۲۰۱۲، شروع به انتشار مقالاتی در وبگاه شخصیاش کرد و از تجربیات شخصیاش در خصوص ساخت عادتها گفت که در طول سالها یادداشتبرداری کرده بود. در این مدت مقالات متعددی نوشت و در نهایت این مقالات تبدیل به کتاب خردهعادتها شدند که من در این پست قصد معرفیاش را دارم.
طبق تعریفی که جیمز کلییر در مقدمه کتاب ارائه کرده، عادت، روال یا رفتاری است که به طور منظم و در بسیاری موارد، خودکار انجام میشود.
چارچوب کلی کتاب از چهار گامی تشکیل شده که به نظر نویسنده برای شکل دادن به یک عادت ضروری هستند. این چهار گام عبارتاند از:
- نشانه
- اشتیاق
- پاسخ
- پاداش
او در ادامه تلاش میکند تا راهکارهایی را برای ساخت عادتهای اتمی و از بین بردن عادتهای بد با تکیه بر این چهار گام ارائه دهد. این راهکارها برای ایجاد یا حذف عادتها بر پایه چهار قانون تشریح شدهاند:
چطور عادت خوب ایجاد کنیم؟
قانون اول (نشانه): واضحش کن.
قانون دوم (اشتیاق): جذابش کن.
قانون سوم (پاسخ): سادهاش کن.
قانون چهارم (پاداش): لذتبخشش کن.
چطور عادت بد را از بین ببریم؟
قانون اول (نشانه): نامرئیاش کن.
قانون دوم (اشتیاق): غیرجذابش کن.
قانون سوم (پاسخ): پیچیدهاش کن.
قانون چهارم (پاداش): غیرلذتبخشش کن.
در ادامهی کتاب، جیمز کلییر تلاش کرده در قالب فصول مختلف راهکارهای گوناگونی برای پیادهسازی هر کدام از این قوانین ارائه دهد.
بخشهایی از کتاب خردهعادتها
اگر میخواهید بدانید در زندگی به کجا دست مییابید، تنها کاری که باید انجام دهید، این است که مسیر دستاوردها و شکستهای ناچیز خود را دنبال کنید و ببینید انتخابهای روزانه شما در ده یا بیست سال آینده به کجا ختم خواهند شد.
* * *
تصمیمی کوچک و ساده بذر هر عادتی است؛ اما وقتی تصمیم تکرار میشود، عادت جوانه میزند. بعد هم قدرتمندتر میشود، ریشه میدواند و شاخههایش گسترده میشود. کنار گذاشتن یک عادت همانند ریشهکن کردن یک بلوط قدرتمند در وجودمان است و ایجاد یک عادت مثبت همانند این است که هر بار یک گل زیبا بکاریم.
* * *
عادتها شبیه اتمهای زندگیمان هستند. هرکدام یک واحد ضروریاند که به موفقیت کلیمان کمک خواهند کرد. این واحدهای کوچک در ابتدا بیاهمیت به نظر میرسند؛ اما خیلی زود در کنار هم قرار میگیرند و به دستاوردهای بزرگتری منجر میشوند که از تلاش اولیه بارهاوبارها عظیمتر خواهند بود. آنها هم کوچکاند و هم مقتدر. این معنای «خردهعادتها»ست؛ یک اقدام یا جریان منظم که نهتنها کوچک و آسان است، بلکه منبع قدرتی به یادماندنی و جزئی از یک نظام رشد پربازده است.
* * *
هر عادت نهتنها نتیجهبخش است، بلکه به شما چیز خیلی مهمتری یاد میدهد: اینکه به خودتان اعتماد داشته باشید. شما کمکم باور میکنید که واقعا توانایی رسیدن به این اهداف را دارید. وقتی رأیها بیشتر شوند و مدارک کمکم تغییر کنند، داستانی که برای خودتان تعریف میکنید هم شروع به تغییر کردن میکند.
* * *
عادتها میانبرهایی ذهنی هستند که از راه تجربه آموخته شدهاند. میشود گفت عادت مثل خاطره قدمهایی است که قبلاً برداشتهاید تا به راهحل یکی از مشکلاتتان برسید. هروقت شرایط مناسب باشد، میتوانید این خاطره را بیرون بکشید و بهصورت خودکار همان راهحل را پیاده کنید. دلیل اصلی اینکه مغز خاطرات را به یاد میآورد، این است که بتواند راهکارهایی را که در آینده جواب میدهند، بهتر پیشبینی کند.
* * *
میتوانید عادتی را ترک کنید؛ اما بعید است بتوانید آن را فراموش کنید. زمانی که خطوط ذهنی یک عادت روی مغزتان حک میشود، از بین بردن کاملش تقریباً غیرممکن است؛ حتی اگر مدت مدیدی بیاستفاده بماند و این یعنی مقاومت در مقابل وسوسهها، استراتژی بیاثری است.
* * *
خویشتنداری، یک استراتژی کوتاهمدت است، نه بلندمدت. شاید بتوانید یک یا دو بار در مقابل وسوسهها مقاومت کنید؛ اما بعید است بتوانید چنان ارادهای داشته باشید که هربار اشتیاقتان را کنار بزنید. به جای این که هر بار برای انجام کار درست، تمام قدرت ارادهتان را به کار ببندید، بهتر است انرژیتان را روی مثبتسازی محیطتان صرف کنید. این راز خویشتنداری است. نشانههای عادتهای خوبتان را واضح کنید و نشانههای عادتهای بدتان را نامرئی.
* * *
پینوشت: من کتاب خردهعادتها نوشته جیمز کلییر را با ترجمه خانم زهرا صادقی خواندم که توسط انتشارات میلکان منتشر شده است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | عادتهای خرد نوشته بی جی فاگ