هر رویدادی که در اطراف ما رخ میدهد به خصوص از نوع ترسناک یا عجیب و غریب آن معمولاً پاسخی را از جانب افراد حاضر و تأثیرپذیرندگان از آن رویداد برمیانگیزاند. پاسخی که از جمله موضوعات مورد توجه رواقیون بود و توصیههای متعددی در خصوص آنها داشتهاند. از جمله اپیکتتوس که این پاسخها را به دو مرحله تقسیمبندی میکرده و میان آنها تمایز قائل بوده.
اولین گام پاسخ به هر رویدادی میشود گفت تقریباً میان همه انسانها مشابه و یکسان است. پاسخی ناخودآگاه که از روی طبیعت و ذات بشری و توسط بخش قدیمی مغز ایجاد میشود که معمولاً هیجانی و همراه با عکسالعملهای ناگهانی هست. همچون پاسخی که هر کدام از ما با شنیدن صدای وحشتناک برخورد دو خودرو به همدیگر در خیابانی که در حال پیادهروی در آن هستیم، بروز میدهیم. این پاسخ باعث ایجاد حس ترس و وحشت و شوک ناگهانی میشود. حتی اگر یک رواقی باشید هم این واکنش ایجاد خواهد شد. چون چنین پاسخی برخاسته از غریزه و طبیعت انسانی هست و هیچ ارتباطی به قدرت استدلال و برهانآوری مغز هوشمند انسان ندارد و در انسان و حیوان مشترک هست.
اما لحظاتی بعد از مرحله اول پاسخ، مرحله دوم آن شروع میشود که ناشی از توانایی تفکر انسان است و شکلی آگاهانه دارد. در این مرحله قدرت تعقل و استدلال انسان، او را از دیگر جانوران زنده متمایز میکند.
بسیاری از افراد بعد از مرحله اول و با اندیشیدن به آنچه رخ داده، آن را خطرناک، تاسفبار، استراسزا، ترسناک، اضطرابآور و یا فاجعهبار تصور میکنند و با قدرت استدلال خود تلاش میکنند تا به نگرانیها و ترسها و ناراحتیهای خود و اطرافیانشان دامن بزنند.
اما رواقیون معتقدند در مرحله دوم باید تلاش کرد تا برداشتهای ناخوشایند و غیرمنطقی را نه پذیرفت و نه تأیید کرد بلکه بایستی همه آنها را گمراهکننده و نادرست انگاشت و نسبت به آنها بیتفاوت بود.
به همین خاطر معمولاً حدی از اضطراب در موقعیتهای مختلف طبیعی است. حتی قلب مجربترین خلبانان، ماهرترین رانندگان، متبحرترین دریانوردان و ماهرترین جنگجویان هم در موقعیتهای بحرانی به شدت میتپد و دچار اضطراب میشوند ولی شجاعت و عقلانیت یعنی صرفنظر از موقعیت و شرایط حادث شده بتوان به کار خود ادامه داد و به طور منطقی با شرایط کنار آمد.
سنکا معتقد بود:
بدبختیها به سراغ انسان عاقل میآیند، ولی او را ناتوان نمیکنند، مثل درد جسمانی، بیماری، از دست دادن دوستان یا فرزندان یا فجایعی که حاصل شکست در جنگ هستند. این اتفاقات وجود انسان را خراش میدهند، ولی او را زخمی نمیکنند.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: