جادوی فکر بزرگ یکی از پرفروشترین کتابهای سالهای اخیر، راهنمایی است برای دست یافتن به یک مدل ذهنی بر پایه موفقیت و آموختن طرز فکری که بدون آن رسیدن به اهداف بزرگ و چشمگیر و کسب جایگاههای ارزشمند، میسر نخواهد بود. دکتر شوارتز در این کتاب مراحل و نیازمندیهای کسب قابلیتهای فکر بزرگ را ترسیم کرده و به ما میآموزد که چگونه با تمرکز بر روی مسائل عمده، از قید نکات جزئی و دستوپاگیر رهایی یابیم.
ست گادین در مورد کتاب جادوی فکر بزرگ میگوید:
بیست سال پیش کتابی خواندم که زندگی من را عوض کرد. آن کتاب جادوی فکر بزرگ بود. راستش چیز زیادی از کتاب به خاطر نمیآورم. چیزی که از کتاب به یاد دارم این است که در یک لحظه طرز فکرم درباره موفقیت را تغییر داد.
بسیاری از افراد نمیتوانند بزرگ فکر کنند. آنها صرفاً اهدافی متوسط برای خود برمیگزینند و بهمحض دستیابی به آن اهداف، دست از تلاش برمیدارند و به همان میزان دستاورد راضی میشوند. در حالی که تا زمانی که ما اهداف بزرگ برای خودمان انتخاب نکنیم و هوشمندانه و اصولی تلاش نکنیم، نخواهیم توانست به اهداف بزرگ دست یابیم.
دکتر شوارتز در کتاب جادوی فکر بزرگ نقشه راه رسیدن به این فکر بزرگ را ترسیم میکند و با ارائه نمونههایی موفق و تأثیرگذار پیمودن آن مسیر را گام به گام به ما نشان میدهد.
کتاب از سیزده فصل تشکیل شده که هر فصل دربردارنده توصیهای مهم برای داشتن فکر بزرگ است. فهرست فصلهای این کتاب عبارتاند از:
۱. به موفقیت خود ایمان داشته باشید
۲. با عذرتراشی یا بیماری شکستپذیری مقابله کنید
۳. به خود اطمینان کنید و ترس را از میان ببرید
۴. چگونه بزرگ بیندیشیم؟
۵. چگونه به تفکر و تخیل خلاق دستیابیم؟
۶. شخصیت شما تابع اندیشههای شماست
۷. بر محیط اطراف خود مسلط شوید، درجه یک باشید
۸. از نگرشهای خود، حامیان سرسختی بسازید
۹. مردم را دوست داشته باشید
۱۰. حرکت را به صورت عادت درآورید
۱۱. چگونه از شکست پیروزی بسازیم؟
۱۲. هدفها را محملی برای تعالی خود قرار دهید
۱۳. رهبران، چگونه میاندیشند؟
در ادامه جملات و پاراگرافهایی از کتاب را برایتان نقل میکنم.
باورها، شکلدهنده و تنظیمکننده رفتار انسانها هستند. یک آدم میانهحال و متوسط را در نظر آورید. او معتقد است که ارزش چندانی ندارد؛ بنابراین، سهم اندکی هم نصیبش میشود. بر آن است که از عهده انجام کارهای بزرگ برنمیآید پس کار بزرگی هم انجام نمیدهد. معتقد است که شخص مهمی نیست و جای پای این احساس را در کلیه کارهای خود بر جای میگذارد. بیاعتقادی او به خودش، در طرز صحبت کردن، راه رفتن و سایر اعمالش نمود پیدا میکند. اگر تنظیمکننده درونیاش را رو به رشد تنظیم نکند، به تدریج از نظر خویش میافتد؛ و از آنجا که دیگران نیز همان جنبههایی را در ما میبینند که ما در خود میبینیم، او از نظر اطرافیانش هم میافتد.
… کسی که معتقد است بیش از اینها میارزد، سهم بیشتری میبرد. او معتقد است که میتواند وظایف دشوار و سنگینی را بر عهده گیرد و میتواند. آنچه انجام میدهد؛ رفتاری که اجازه میدهد مردم با او داشته باشند، شخصیت، افکار و نقطهنظرهایش همه و همه نمایانگر این حقیقتاند که «آدم سنجیدهای است و برای خودش احترام قائل است».
هر انسانی محصول افکار خویش است. باید بزرگاندیش بود و باورها و اندیشهها را رو به رشد تنظیم کرد. با اعتقاد راسخ به موفقیت، موانع را به کناری زد، باید بزرگ اندیشید و بزرگ شد.
بیشتر ما آدمها در ارتباط با مسئله هوش و استعداد دو اشتباه اساسی مرتکب میشویم:
۱. هوش و استعداد خود را دستکم میگیریم.
۲. درباره هوش و استعداد دیگران اغراق میکنیم.
به دلیل این دو اشتباه، بیشتر مردم تواناییهای خود را چندان جدی نمیگیرند. آنها توان رقابت بر سر فرصتهای شغلی را از دست میدهند؛ زیرا معتقدند آن کار «کله» میخواهد. غافل از آنکه غریبهای از راه میرسد که پروای هوش ندارد و کار را میرباید.
بدن از غذاهایی که مصرف میکند تشکیل شده است. به همین ترتیب، فکر هم متشکل از مواد مصرفی خود است. البته غذای ذهن چیزی نیست که بستهبندی شود یا بتوان آن را از جایی خرید. غذای ذهن، محیط اطراف است – همه آن چیزهای بیشماری که ضمیر آگاه و ناخودآگاه ما را تحت تأثیر قرار میدهد. نوع غذایی که ذهن ما مصرف میکند، تعیینکننده شخصیت، عادتها و نگرشهای ماست. هر یک از ما وارث استعدادهای بالقوهای هستیم که باید آنها را به فعل درآوریم. ولی اینکه چه مقدار از آن استعدادها را پرورش دهیم و چگونه، بستگی به غذایی دارد که ذهن ما از آن تغذیه میکند.
خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دادن تأثیر سازندهای دارد. به انسان کمک میکند که کارایی و قدرتی را که لازمه موفقیت است، به دست آورد. مقصر دانستن دیگران تأثیری ویرانگر دارد. از «اثبات کردن» اینکه دیگری دارد اشتباه میکند، مطلقاً هیچ سودی عاید انسان نمیشود.
پینوشت: من کتاب جادوی فکر بزرگ را با ترجمه خانم ژنا بختآور که به همت انتشارات فیروزه منتشر شده است، مطالعه کردم. به نظرم ترجمه کتاب بسیار خوب و روان بود.
بعد از مطالعه این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | هنر خوشبختی از آرتور شوپنهاور
معرفی کتاب | درباره معنی زندگی نوشته ویل دورانت
معرفی کتاب | انتقادی اندیشیدن به زبان ساده نوشته ماندانا سلحشور
1 دیدگاه