معرفی کتاب | هنر خوشبختی از آرتور شوپنهاور

معرفی کتاب | هنر خوشبختی از آرتور شوپنهاور

هنر خوشبختی دربردارنده پنجاه قاعده زندگی است. این قواعد، به عنوان قواعد و اصول زرین، به شیوه فرانسوی‌ها تدوین و فرمول‌بندی شده‌اند: یعنی شامل تأملات و اندیشه‌ها و قلم‌اندازهایی است که حجم آن کمی از اندرزگویه و گزین‌گویه بلندتر است و در قالب دستورالعمل، حاوی رهنمودها یا راهکارها و توصیه‌های تربیتی است.

آنچه خواندید بخشی از نوشته پشت جلد کتاب هنر خوشبختی بود. این کتاب در واقع مجموعه‌ای از قطعات و نسخه‌های دست‌نویس بازمانده از شوپنهاور هستند که در قالب یک جلد کتاب گردآوری شده‌اند. به نظرم قواعد بیان شده، قواعدی هستند بسیار آموزنده و اثربخش که مطالعه آن‌ها برای هرکسی می‌تواند مفید و تأمل‌برانگیز باشد.

در ادامه بخش‌هایی از کتاب را برایتان نقل می‌کنم:

 

خواستن صرف چیزی و همچنین توانایی خواستن آن، فی‌نفسه کفایت نمی‌کند، بلکه باید انسان بداند که چه می‌خواهد، و بداند که توانایی انجام چه چیزی را دارد: نخست در همین مرحله است که وی شخصیتش را نشان می‌دهد، و تازه آنگاه است که می‌تواند چیزی درست‌ودرمان به انجام برساند و تمامش کند.

 

سرچشمه ناخشنودی ما، در تلاش‌های نو به نویی نهفته است که برای بالا بردن عامل توقعاتمان به آن دست می‌یازیم، و نیز در سکون و بی‌رغبتی‌ای است که نسبت به عامل فروکاهنده‌اش دامنمان را می‌گیرد.

 

در غیاب رنج عظیم، حتی خردترین ناگواری‌ها ما را می‌رنجانند و تعادلمان را بر هم می‌زنند.

 

به مجرد اینکه انسان در تخیلات و اوهام خود تمام موارد خوشبختی ممکن و پیامدهای آن را به تصویر می‌کشد و به آن رنگ و جلا می‌بخشد، به همان میزان، واقعیت برایش فاقد لذت می‌شود.

 

از پیش رو برداشتن موانع کامل‌ترین لذت هستی انسان است، و برای وی هیچ چیزی بهتر از این نیست. موانع، ممکن است فقط مادی و محسوس باشند، همانند موانع کسب و کار و رفت و آمد، یا صبغه‌ای روحی داشته باشند، همانند موانعی که سر راه آموختن و پژوهیدن ما قرار می‌گیرند: نبرد و هماوردی با آن‌ها و پیروز شدن بر آن‌ها لذت تام و تمام هستی انسان است.

 

یکی از بزرگ‌ترین دیوانگی‌های ممکن این است که انسان تندرستی خودش را قربانی چیزی کند، مهم نیست آن چیز چه باشد، قربانی کسب چیزی، قربانی فرهیختگی، قربانی شهرت و آوازه، قربانی تقلا و طلب یا آیین و مسلکی، حتی قربانی هوسی شهوانی و لذت‌های گذرای دیگر. بلکه باید انسان پیوسته همه چیز و هر چیز را بر مبنای سلامتی پایه‌ریزی کند.

 

پی‌نوشت: من کتاب ۸۳ صفحه‌ای هنر خوشبختی را با ترجمه علی عبداللهی مطالعه کردم که به همت نشر مرکز منتشر شده است. به نظرم ترجمه می‌توانست از این روان‌تر و خواندنی‌تر باشد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

جملاتی برگزیده از کتاب در باب حکمت زندگی نوشته آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور و غرورهای انسانی

اندرزهایی از بالتاسار گراسیان

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

8 دیدگاه

  1. سلام،خواستم بگم وبلاگ خوبی دارید،همیشه سر میزنم و‌ چندتا مطلب میخونم،لطفا به‌نوشتن ادامه بده
    جامعه امروزی که مبتلا به سرعت و لذت عجولانه اس، نیاز داره به آدمایی مثل تو
    کسی حوصله خرید و خوندن کتابو نداره،بجاش میتونه از مطالب خلاصه ای که تو میزاری استفاده کنه
    خسته نباشی(میدونم که نیستی!)

    1. سلام علی عزیز،
      ممنونم از لطفت.
      امیدوارم که مردم ما هر روز بیشتر از روز قبل به مطالعه روی بیارن و سرعت زندگی رو کاهش بدن و عمقش رو بیشتر کنن.
      خوشحالم که به اینجا سر می‌زنی و نوشته‌هام موردتوجهت قرار گرفتن.
      موفق باشی.

  2. سلام حسین:
    قبل از پستت از شوپنهاور تنها یکی از گفته هایش را توسط معلم ادبیاتمان شنیده ام و در اینجا برایت و خواننده های وبلاگت می آورم:
    || هر قدر آدمی سرچشمه لذت ها را در خود یابد همان قدر خوشبخت تر است. پس حققت بزرگی در این گفته ارسطو نهفته است« سعادت به کسانی دارند که به خود وابسته اند» زیرا که وسایل بیرونی سعادت همیشه در دسترس نیستند و یا ناپایدارند. ||
    تا به حال از شوپنهاورکتابی نخوانده ام. البته دوست داشته ام که بخوانم اما کتاب های دیگری را انتخاب کردم.
    و البته گمان نمیکنم در آینده این کتابش را بخوانم چون فکر نمیکنم نوشته های کوتاه بتوانند تاثیر بزرگی بر شخص بگذارند.
    از معرفیش هم ممنونم.

    1. سلام سجاد عزیز،
      ممنونم بابت نقل قولی که از شوپنهاور آوردی،
      البته که تک جملات به سختی می‌تونن تاثیر عمیقی بر شخصیت و افکار آدم بذارن ولی بعضی وقتها بهانه خوبی برای اندیشیدن و تلنگر خوردن هستند.
      موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *