تلاش برای سنجش زندگی و تأثیر اعداد و ارقام بر کیفیت آن

امروز که نرم‌افزارهای نصب‌شده بر روی گوشی تلفن همراه خودم را مرور می‌کردم، متوجه شدم نرم‌افزارهای مختلفی برای سنجش پارامترهای مختلف زندگی روزانه‌ام نصب کرده‌ام.

انگار هر نرم‌افزاری همچون دوربینی مداربسته، پیوسته گوشه‌ای از زندگی روزانه‌ام را تحت کنترل گرفته و بر لحظه‌به‌لحظه آن نظارت داشته و آن را به صورت عددی ثبت می‌کند.

به نظر می‌رسد این تنها من نیستم که خودم را با این دوربین‌ها تحت نظر گرفته‌ام و اعداد من را محاصره کرده‌اند و ذهن و فکرم مشغول آنهاست. ظاهراً این اقتضای دنیای مدرن و پر امکانات امروزی‌ست.

اعدادی که هر کدام از آنها نشانگر روند کمی بخشی از زندگی ما هست.

  • عددی برای هزینه‌های روزانه،
  • عددی برای موجودی حساب بانکی،
  • عددی برای مسافت پیاده‌روی،
  • عددی برای مدت زمان پیاده روی،
  • عددی برای میزان کالری خوراکی‌های مصرف شده،
  • عددی برای میزان کالری سوزانده شده در فعالیت‌های روزمره،
  • عددی برای مدت زمان حضور در شبکه‌های اجتماعی،
  • عددی برای مدت زمان خواب و استراحت،
  • عددی برای مدت زمان مطالعه،
  • عددی برای تعداد لغات انگلیسی آموخته شده،
  • و انواع و اقسام اعداد دیگر.

البته که علاقه بی حد و حصر ذهن آدمی نسبت به کمی کردن هر چیزی و بیان آن در قالب اعداد مهم‌ترین تأثیر را در ساخته شدن و فراگیری استفاده از این نوع نرم‌افزارها داشته است.

اما مگر ذهن ما چقدر ظرفیت و توان دارد که بخواهیم آن را با این حجم از اعداد و ارقام اشغال کنیم و با هر کدام از کمیت‌ها یک دغدغه جدید برایش بسازیم.

این اتفاق به جای اینکه باعث شود میزان لذت ما از زندگی و فعالیت‌های روزمره‌مان افزایش یابد، موجب تبدیل شدن همه اتفاقات به اعداد و در نتیجه تلاش برای کنترل آنها می‌شود.

حتی زمانی که تلاشی برای کنترل این اعداد نمی‌کنیم و تصمیم می‌گیریم که زندگی لذت‌بخشی را تجربه کنیم، بی‌شک در گوشه ذهنمان آنها را مدنظر داریم و برایشان برنامه‌ریزی می‌کنیم.

این روند زندگی ما را از یک فرایند خوشایند و لذت‌بخش تبدیل به تلاشی برای سنجش کمی فرایندها کرده و مجبور هستیم همواره در جهت کنترل متغیرها حرکت کنیم و یا اینکه رنج و ملال حاصل از بیرون از محدوده بودن آنها را تحمل کنیم.

بسیاری از این کنترل‌ها نه از روی علاقه و لذت بلکه همچون فرایندی اجباری بر ما تحمیل می‌شوند.

به نظرم اولین راه‌حل برای حل این مشکل، کاهش تعداد این اعداد و کمی نکردن فرایندهایی است که کمی کردنشان تأثیر چندانی بر کیفیت زندگی ما نخواهد گذاشت.

راه حل دوم پناه بردن به عادت‌ها و رویه‌هاست. اینکه سعی کنیم به جای کنترل مداوم کمیت‌های مختلف، تا جایی که امکان‌پذیر است، امور روزمره خودمان را به عادت‌ها و رویه‌هایی درست و اصولی تبدیل کنیم و از این طریق خاطر خودمان را به میزان زیادی از دغدغه‌ها و افکار روزمره خلاص کنیم.

به هر حال با توجه به گسترش و توسعه تکنولوژی و افزایش میزان دسترسی به انبوهی از اطلاعات، برای داشتن زندگی شاد و لذت‌بخش نیاز هست که از احاطه بیش از حد ذهن و فکر خودمان با دیتاها و اعداد و ارقام غیرضروری جلوگیری کنیم.

دسترسی به اطلاعات مختلف و کمی کردن جنبه‌های مختلف زندگی همیشه باعث بهبود کیفیت آن نخواهد شد و شاید گاهی نتیجه عکس بدهد و انگیزه‌ها و امیدهایمان را از ما بگیرد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم مطالعه کنید:

زندگی، بدون روزهای بد

پشیمانی های نسنجیده و بی پایه و اساس

چرا نیاز به داشتن دوستان جزو نیازهای ضروری ما نیست؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *