برای همه ما پیش آمده است که در موقعیتهای مختلف زندگی تصمیماتی را از روی احساسات زودگذر و هیجانی بگیریم و بعدها به خاطر آن تصمیمات و اقدامات حاصل از آن پشیمان شویم.
ما همیشه احساسات و هیجانهایی را که هنگام این نوع تصمیمات داشتهایم، فراموش میکنیم ولی خود تصمیمات در فکر و ذهن ما باقی میمانند و تأثیر زیادی در تصمیمات آینده ما بازی میکنند.
درحالیکه احساسات لحظهای ما تأثیر زیادی بر تصمیماتی که میگیریم، دارند ولی به نظر میرسد این احساسات بدون اینکه ردی از خود بر جای بگذارند، ناپدید میشوند.
با وجود از بین رفتن و فراموش شدن این احساسات، تصمیمات گرفتهشده مبنا و مرجعی برای تصمیمات ما در آینده قرار میگیرند که به این پدیده پیروی چشمبسته از خود میگویند.
در این شرایط ما دقیقاً رفتاری شبیه به پیروی و تبعیت از دیگران را انجام میدهیم، با این تفاوت که بهصورت کامل و بیچونوچرا از رفتارها و تصمیمات گذشته خودمان پیروی میکنیم.
شرح آزمایش انجامشده
دن اریلی و همکارش آزمایشی را در این خصوص انجام دادند. آنها در این آزمایش دویست نفر را به عنوان گیرنده تحت نظر قرار گرفتند و در ظاهر دویست نفر دیگر به عنوان دهنده وجود داشتند که درواقع خودشان این نقش را بازی کردند.
قانون بازی این بود که به فرد دهنده مبلغ مشخصی پول میدادند (برای مثال ۱۰ دلار). این فرد در این خصوص که این پول را بین خود و فرد گیرنده تقسیم کند، تصمیم میگرفت.
دهنده میتوانست این پول را با هر نسبتی که دوست داشت بین خود و شخص دیگر تقسیم کند.
ولی شخص گیرنده این اختیار را داشت که مبلغ پیشنهادشده را بپذیرد و یا اینکه رد کند.
در صورت پذیرش، این مبلغ به همان نسبت بین دو نفر تقسیم میشد ولی اگر پذیرفته نمیشد، کل مبلغ به برگزارکنندگان آزمایش برگردانده میشد.
منطق حکم میکرد که فرد گیرنده هر مبلغی را که پیشنهاد میشد بپذیرد. چون در هر صورت مبلغی پول نصیب او میشد.
دن و همکارش قبل از اجرای آزمایش شرکتکنندگان را به دو گروه تقسیم کردند. قبل از انجام آزمایش به گروه اول فیلمی از اخراج یک نفر توسط رئیسش نمایش دادند که اعصابش خرد شده و به تخریب بخشی از وسایل کاریاش اقدام میکند. بعد از نمایش فیلم هم از آنها خواسته شد تجربهای شخصی که مشابه آن فیلم بوده را بر روی کاغذ مکتوب کنند.
به گروه دوم هم یک فیلم شاد و سرگرمکننده نمایش داده شد که باعث شد افراد روحیه شادی پیدا کنند.
درنهایت به همه افراد بهعنوان گیرنده نسبت تقسیم ۲.۵ به ۷.۵ پیشنهاد داده شد. به این صورت که فرد دهنده ۷.۵ دلار بردارد و آنها بهعنوان پذیرنده صاحب ۲.۵ دلار شوند.
نتایج آزمایش به این صورت بود که اکثر افراد هر دو گروه پیشنهاد را رد کردند ولی افراد گروه اول بیشتر از افراد گروه دوم مستعد رد کردن پیشنهاد غیرمنصفانه بودند.
این موضوع نشاندهنده این موضوع بود که حتی احساسات نامرتبط هم در تصمیمات ما در آن لحظه تأثیرگذار هستند و میتوانند باعث تغییر آنها نسبت به مواقع غیراحساسی شوند.
انواع پیروی از تصمیمات احساسی گذشته
ما دو نوع پیروی از تصمیمات احساسی خودمان در گذشته داریم:
پیروی عینی
در این نوع ما وقتیکه دقیقاً در همان موقعیت تصمیم گذشته قرار میگیریم، عیناً همان تصمیم احساسی گذشته را بدون توجه به عوامل و هیجانات تأثیرگذار بر تصمیم قبلی اتخاذ میکنیم.
پیروی کلی
در نوع پیروی کلی، ما وقتی در موقعیت جدید قرار میگیریم، سعیمان بر این است که بر اساس اتفاقاتی که در گذشته برای ما رخ داده و تصمیماتی که در موقعیتهای مختلف گرفتهایم، برای موقعیت جدید تصمیم سازگار با گذشته بگیریم.
بههرحال در هر دو حالت ما تحت تأثیر تصمیمات احساسی گذشته خود هستیم که در نوع اول این تأثیر عینی و دقیق است و در نوع دوم کلی.
ادامه آزمایش
در ادامه آزمایش، دن اریلی و همکارش تصمیم گرفتند که نقش افراد را از گیرنده به دهنده تغییر دهند و عیناً همان آزمایش را انجام دهند.
با توجه به نتایج بهدستآمده مشخص شد که افراد بهشدت تحت تأثیر تصمیمات خود در مرحله قبلی بودند و تصمیمات جدیدشان را بر آن اساس گرفتند.
با توجه به اینکه افراد گروه اول خشمگین بودند و در مرحله اول آزمایش عصبانیت زیادی در هنگام دریافت پیشنهاد ۲.۵ به ۷.۵ تجربه کرده بودند، در این مرحله پول را به نسبتی بیشتر به سود گیرنده تقسیم کردند.
اما افراد گروه دوم که احساسات شادی را داشتند و در مرحله اول ناراحتی کمتری از دریافت پیشنهاد ۲.۵ به ۷.۵ تجربه کرده بودند، پیشنهاد نامنصفانه را گستردهتر هم کردند.
کاربرد نتایج حاصل در زندگی روزانه ما
بر اساس نتایج بهدستآمده، به نظر میرسد احساسات ما تأثیرات قابلتوجهی در تصمیمات ما دارند. این تأثیرات حتی در زمانی که احساسات ما کاملاً نامربوط هستند هم، وجود دارند و گاهی آثار احساسات در تصمیمات بسیار بیشتر از خود احساسات دوام میآورند.
درنهایت مهمترین نتیجه این آزمایشات این است که ما در هنگام دچار شدن به احساسات و هیجانات شدید، سعی کنیم تا حد امکان تصمیمی نگیریم و تصمیمات غیرضروری را به زمان دیگری موکول کنیم.
در این صورت تبعاتی در آینده از بابت این احساسات متوجه ما نخواهد شد؛ اما اگر بر اساس یک سری احساسات و هیجانات، تصمیم خاصی بگیریم، تبعات آن تا مدتها در زندگی ما باقی خواهد ماند و شاید خودمان هیچوقت متوجه این آثار و تبعات نشویم.
همانطور که اشاره شد این آثار علاوه بر تصمیمات کاملاً مشابه در سایر تصمیمات هم مؤثر خواهد بود و آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
درصورتیکه هم احساساتی و تحت تأثیر هیجانات باشیم و هم مجبور باشیم تصمیمی اتخاذ کنیم، بهتر است بیشتر نسبت به منطقی بودن و اصولی بودن تصمیممان حساس باشیم و تا حد امکان سعی کنیم، تصمیمی به دور از احساسات بگیریم تا مجبور نشویم هزینه تصمیمات احساسی خودمان را تا مدتها پرداخت کنیم.
پینوشت: منبع این نوشته کتاب The upside of irrationality اثر دن اریلی است.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
چرا برانگیختگی احساسات ما در فجایع بزرگ کمتر از فجایع جزئی است؟