مرگ یک نفر فاجعه است، ولی مرگ یک میلیون نفر آمار است.
ژوزف استالین
اگر انبوه جمعیت را ببینم، هرگز اقدامی نمیکنم. اگر به یک نفر نگاه کنم، این کار را انجام میدهم.
مادر ترزا
احساسات و عواطف ما برای درد و رنج کشیدن یک نفر خیلی بیشتر از درد و رنج کشیدن چندین هزار نفر برانگیخته میشود و این جزو ویژگیهای ذاتی ما انسانهاست.
وقتی سونامی بخش زیادی از جنوب شرق آسیا را درگیر خود کرده بود و هزاران انسان بیگناه در بدترین وضعیت به سر میبردند، بسیاری از ما ایرانیان هیچوقت تصمیم نگرفتیم که کمک مالی یا غیرمالی به آنان بکنیم و یا برای کمک به آنان به کشورشان سفر کنیم.
علاوه بر فاصله جغرافیایی زیاد، تعداد نفرات درگیر در حادثه هم در میزان تمایل ما به کمکرسانی و همچنین میزان برانگیختگی عواطف و احساسات ما نقش زیادی داشتند.
آزمایش
سه نفر از محققان آمریکایی، آزمایشی در این خصوص ترتیب دادند و در آن ۵ دلار به هرکدام از شرکتکنندگان در آزمایش دادند تا پرسشنامهها را پر کنند.
به نفرات حاضر در گروه اول اطلاعاتی در مورد مشکل کمبود مواد غذایی در کشوری دیگر به شکل زیر داده شد:
کمبود مواد غذایی در مالاوی بیش از ۳ میلیون بچه را تحت تأثیر قرار داده است. در زیمبابوه، کمبود بارش باران به کاهش ۴۲ درصدی محصول ذرت از سال ۲۰۰۰ منجر شده است. چهار میلیون آنگولایی – یکسوم از جمعیت – مجبور به ترک خانه و کاشانه و فرار از محل زندگی خود شدهاند. بیش از یازده میلیون نفر در اتیوپی به کمک غذایی فوری نیازمندند.
به افراد گروه دوم هم تصویری از یک دختر هفتساله بیاندازه فقیر اهل مالی به نام روکیا که با گرسنگی مواجه بود نشان داده شد و متن زیر در کنار آن قرار داده شد:
درنتیجه هدیه مالی شما زندگی او تغییر میکند و بهتر میشود. با پشتیبانی شما و حمایت دیگر حامیان دلسوز، انجمن نجات کودکان با خانواده روکیا و دیگر اعضای انجمن کار میکند تا به تغذیه او یاری رساند، برای وی امکان تحصیل و نیز مراقبت اساسی پزشکی و آموزش بهداشت فراهم آورد.
بعدازآن از دو گروه پرسیده شد که چه مقدار از آن ۵ دلار را حاضرند برای حل مشکلات مشخصشده اهدا کنند.
بر اساس نتایج بهدستآمده، گروه اول حاضر شدند بهطور متوسط ۲۳ درصد از پول بهدستآمده خود را برای حل مشکل کودکان گرسنه مالاوی اهدا کنند ولی گروه دوم بهطور متوسط ۴۸ درصد از مبلغ دریافتی خود را حاضر شدند برای کمک به حل مشکل روکیا اهدا کنند.
این اثر را «اثر قربانی شناسایی کردنی» مینامند.
با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش کلید کیف پول ما برانگیختگی احساس همدردیمان است و اینکه مشاهده و درک طرفهای درگیر در مصائب و مشکلات هرچه بیشتر باعث برانگیختگی احساسات و عواطف ما میشوند.
عوامل تأثیرگذار در میزان برانگیختگی احساسات ما در فجایع بزرگ
سه عامل اصلی در میزان برانگیختن احساسات و عواطف ما در فجایع بزرگ تأثیرگذار هستند:
۱. نزدیکی
اولین عامل، میزان نزدیکی ما به افراد حادثهدیده است. این نزدیکی هم شامل نزدیکی مکانی میشود و هم شامل نزدیکی رابطهای و خویشاوندی.
برای مثال ما اگر خودمان نقش پدر را در زندگی داشته باشیم، خیلی بیشتر از سایر افراد نسبت به پدری که فرزندش دچار مشکل شده است، احساس همدردی میکنیم.
یا اگر حادثهدیدگان جزو خویشان یا همشهریان ما باشند، ما بیشتر از افرادی که در جاهای دیگر هستند حاضر به کمک کردن به آنها خواهیم شد.
۲. آشکاری
عامل دوم تأثیرگذار بر میزان برانگیختگی احساسات ما در هنگام بروز مشکلات و فجایع بزرگ، میزان واضح و آشکار بودن آن حادثه و یا نتایج آن است.
برای مثال تا زمانی که به ما بگویند در منطقهای سیل آمده است، زیاد احساساتمان برانگیخته نخواهد شد ولی اگر تصاویری از این سیل و مشکلات و مصائب پیشآمده برای مردم را ببینیم، بیشتر نسبت به کمک و یاری رساندن به آنها ترغیب خواهیم شد.
یا اگر به ما گفته شود که مادری فرزندش را از دست داد، چندان باعث برانگیختگی احساسات و عواطف ما نشود ولی اگر این حادثه با جزئیات کامل و همراه با توصیف ناراحتیهای مادر برای ما گفته شود، احساسات ما هرچه بیشتر برای همدردی با آن مادر و کمک به او تحریک خواهد شد.
۳. بزرگی حادثه
عامل سوم تأثیرگذار در برانگیختگی احساسات و عواطف ما، اندازه و میزان بزرگی حادثه است.
برای مثال اگر به ما گفته شود که چندصدهزار نفر گرفتار یک حادثه عظیم شدهاند، بهاحتمالزیاد با این توجیه که کمک ما تأثیری در حل مشکل آنان نخواهد داشت، از کمک به این مردم سرباز بزنیم و هیچ اقدامی در این جهت انجام ندهیم.
درواقع اگر نتوانیم جزئیات یک حادثه را ببینیم و درک کنیم، رنج بردن دیگران کمتر آشکار، نتایج کمکهای ما نامحسوستر و برایمان جزئیتر و درنتیجه احساساتمان کمتر تحریک خواهد شد و اجباری برای دست به اقدام زدن در خودمان احساس نخواهیم کرد.
این سه عامل بیشترین تأثیر را در برانگیخته شدن احساسات ما و تحریک ما به کمک کردن به دیگران دارد.
بنابراین برای ترغیب هرچه بیشتر مردم برای کمک به افراد حادثهدیده، علاوه بر اینکه باید بهنوعی حس همذات پنداری را باید در آنها تحریک کنیم، بلکه باید با نشان دادن و توصیف مشکلات آنان، تا حد امکان حس کمک به تکتک افراد را بهجای کمک به گروه بزرگی از آنان به وجود بیاوریم.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته هر چه بر تعداد افراد دچار شده در حادثه افزوده شود، مقدار پول اختصاص یافته شده توسط مردم کاهش مییابد.
ما انسانها در کمک کردن به انجام اموری نظیر پیشگیری از بیماریها و ممانعت از بروز مشکلات و مصائب بزرگ هم عملکرد ضعیفی داریم.
ازجمله دلایل اصلی این اتفاق، انتزاعی و غیرقابل درک بودن احساسات ناخوشایند مردمان، آشکار نبودن مشکلات، فوری نبودن نیازها و همچنین آهسته بودن تغییرات است.
راهحلهایی برای مشکلات
با توجه به موارد گفتهشده به نظر میرسد بهترین راه برانگیخته کردن احساسات مردمان برای جلب حمایت و کمک آنان به افراد آسیبدیده، نمایش تصاویر با کیفیت بالا از آنان و مشکلات و مصائبشان باشد. در این صورت بیشترین میزان همذات پنداری و همدلی حاصل خواهد شد.
گام بعدی این است که ما بعد از آشنایی با این خطای ذهنی، سعی کنیم بعدازاین نگاهی منطقیتر، انسانیتر و واقعبینانهتر به حوادث پیشآمده داشته باشیم.
اقدام بعدی میتواند دقیق شدن در حوادث بزرگ اتفاق افتاده و پرداختن به مشکلات شخصی برخی از افراد درگیر در حادثه باشد.
درنهایت اینکه ذهن و فکر ما برای اهمیت دادن به رخدادهای گسترده و وسیع که در دوردستها به وقوع پیوسته و شمار زیادی از افراد ناآشنا را در برمیگیرد، طراحی نشده. این آگاهی ما باعث عملکرد معقولتر ما میشود.
جنبه مثبت این ویژگی این است که وقتی احساسات ما بیدار میشود، میتوانیم بیاندازه دلسوز باشیم و اقدامات بزرگ و تاثیرگذاری انجام دهیم.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت مطالب زیر را هم بخوانید:
راهکاری برای افزایش بهره از خوشیها و پرهیز از ناخوشیها
1 دیدگاه