برگریزان اثری دیگر و متفاوت از ویل دورانت، فیلسوف، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی است. اثر گمشده دورانت که به گفته خودش شخصیترین نظرات و دیدگاههای او درباره موضوعات مختلف اجتماعی، مذهبی و سیاسی است. کتابی که نگاشتن آن بیش از یک دهه به طول انجامید و سی سال بعد از مرگش کشف شد. احتمالاً دورانت تا زمان مرگش به نوشتن برگریزان ادامه داده است تا بتواند به دور از مبهمنویسی، تفکرات و توصیههایش را در قالبی که قابل فهم برای افراد عادی باشد، بیان کند.
برگریزان فقط یک کتاب فلسفی نیست؛ بیاغراق میتوان به منحصر به فرد بودن این کتاب اعتراف کرد. شاهکاری ادبی-هنری که خواننده را ترغیب میکند که در اعماق واژهها و مفاهیم غرق شود و چالشیترین مفاهیم بشری را از زبان اندیشمندی بشناسد که در تمامی عمرش جهان و متعلقاتش را در بوته نقد گذاشت و آثاری خلق کرد که از ماندگارترین نوشتههای تاریخ فلسفهاند.
آنچه تا اینجا خواندید، نوشته پشت جلد کتاب برگریزان بود که به نظرم به شکلی عالی محتوای کتاب را توصیف کرده است. من بهشخصه لذت بسیاری از خواندن این کتاب بردم و به نظرم باید بارها و بارها این کتاب را بخوانم و در موضوعات مطرحشده در آن تأمل و تعمق بکنم. بهراستی ویل دورانت با نگاشتن این کتاب اثری ماندگار و تأثیرگذار خلق کرده که میتواند اصلاحگر و بهبوددهنده مسیر فکری و اندیشه بسیاری از افراد روی این کره خاکی باشد.
این کتاب درواقع مجموعهای از جستارها در مورد مفاهیم اساسی زندگی است با این تفاوت که از زبان یک مورخ فیلسوف است که کل عمر خود را صرف تحقیق، پژوهش، جستجو و مطالعه کرده و اعصار مختلف زندگی انسانی را کاویده و نکات ریزودرشت آن را بیرون کشیده و به بشر عرضه داشته است. بیشک این سبک و مسیر زندگی متفاوت و منحصربهفرد باعث شده ویل دورانت از دیدگاهی بسیار جامعتر و رفیعتر به زندگی انسانی بنگرد و نکاتی را در نوشتههایش مطرح کند که شاید کمتر انسانی تابهحال توانسته باشد به تنهایی و از طریق تفکر فردی به آنها دست یابد.
این کتاب پر است از جملات و پاراگرافهایی مهم، تأثیرگذار و ماندگار که کار گزینش را برای ارائه به خوانندگان و دوستان بسیار سخت میکند. بااینحال تلاش کردهام برخی از این جملات را که برای خودم آموزنده بودند، انتخاب و با شما به اشتراک بگذارم.
دانش رشد میکند اما خرد و حکمت، گرچه ممکن است درگذر سالیان بهبود یابد، اما با گذر قرنها گامی به جلو برنمیدارد. من هرگز نمیتوانم به سلیمان نبی پند بدهم.
جوان اگر عاقل بود عشق را پرورش میداد، آن را با فداکاری تقویت، با ازخودگذشتگی تعمیق و با صاحب فرزند شدن زنده میکرد و تا پایان عمر همهچیز را در درجه دوم اهمیت آن قرار میداد. هرچند عشق ما را به خدمت خود درمیآورد و ما را با غم احاطه میکند، هرچند با جدایی ما را متلاشی میکند، اما باز هم باید برترین باشد.
اینجا و هر جای دیگر تلاش برای بقا وجود دارد و زندگی انسان با جنگ عجین شده است. موجودات به قیمت مرگِ موجودات دیگر زندهاند و هر موجود زندهای از موجودات دیگر برای همیشه تغذیه میکند. اینجا تاریخ، چرخش بیهوده، تکرار بیپایان، وجود دارد: این جوانان با چشمان مشتاق همان اشتباهاتی که ما مرتکب شدهایم را دچار خواهند شد و به طمع همان رؤیاهایی که ما رفتیم گمراه خواهند شد؛ آنها همچون ما رنج خواهند برد، و شگفتزده، تسلیم و پیر میشوند.
اگر نسلهای گذشته میتوانستند، به زمین برگردند از اینکه خدایانی که زمانی پرستیدهاند امروز برای هیچکس جز انسانشناسان شناختهشده نیست، احساس رسوایی میکردند. هر انسانی در هر دورهای خدا را بر اساس آن دوره تفسیر میکرده و آرزوی مردن و یا حداقل کشتن دیگران را در راه دفاع از آن مفهوم گذرا، در سر میپرورانده است. بنابراین، مورخان آمادهاند تا بار دیگر ایده تغییر خدا را ببینند.
همهچیز در جریان است، شاید بهجز دستهبندیها، تعصبات و ذائقه ما و هنر بدون علم فقر است و علم بدون هنر بربریت. اجازه دهیم هر علمی تلاش کند تا خود را در زیبایی یا هنر به کمال برساند و بیایید آنگاهکه علم به هنر تبدیل شد پایکوبی کنیم.
آموزش نمیتواند در مدرسه یا کالج یا دانشگاه به تکامل برسد؛ اینها تنها ابزارها و نقشههایی در اختیارمان میگذارند برای مطالعات وسیعتری که منجر به کنترل، برخورداری و درک زندگی میشوند.
تاریخ آزمایشگاه عظیمی است که از دنیا بهعنوان کارگاه و از انسان بهعنوان ماده استفاده میکند و نتایج را برای تجربهاش ثبت میکند. یک مرد باهوش میتواند از تجربیات دیگران بیاموزد؛ یک احمق نمیتواند حتی از خودش بیاموزد. تاریخ تجربه دیگران است، تجربهای بس عظیم که در طول قرنها به دست آمده است. با اضافه کردن بخشهایی از این تصویر در حال حرکت به نگرش خود میتوانیم زندگیمان را تقویت کنیم و درکمان را دو برابر کنیم.
پینوشت: من کتاب ۲۰۰ صفحهای برگریزان را با ترجمه خانم مریم حیدری که به همت نشر پرسش منتشر شده است، مطالعه کردم. به نظرم ترجمه خوب و روانی بود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
مسیری که ویل دورانت در صورت زندگی دوباره میپیمود
من مریم حیدری مترجم این کتابم و این کتاب اولین کار ترجمه ی من بود؛ ممنونم از معرفی و نقد کتاب
سرکار خانم حیدری،
خیلی خوشحالم از اینکه به اینجا سر زدین و نظرتون رو ثبت کردین،
همچنین خیلی ممنون بابت زحماتی که برای ترجمه این کتاب کشیدین تا ما هم بتونیم این اثر درخشان رو مطالعه کنیم و ازش لذت ببریم.
فقط خیلی خوب میشه اگه تو شبکههای اجتماعی یا وبسایت شخصی مینویسین، آدرسش رو اینجا هم ثبت کنین تا هم من و هم سایر دوستانی که به اینجا سر میزنن، بتونیم پیگیر نوشتهها و آثارتون باشیم.
متشکرم
ممنونم بله حتما آیدی اینستاگرام من هست
Maryam.heidari1987
ممنونم،
اسمتون رو توی متن به حساب اینستاگرامتوان لینک دادم.