یافتن بهترین پاسخ برای جذابترین سؤالات

یافتن بهترین پاسخ برای جذابترین سؤالات

جذاب‌ترین سؤالاتی که در ذهنتان وجود دارند و همواره دوست دارید افراد موفق حوزه موردعلاقه‌تان به آن‌ها پاسخ دهند و شما از آن‌ها الگوبرداری کنید، چه سؤالاتی هستند؟

همان سؤالاتی که وقتی مصاحبه‌ای را از فرد موفقی می‌خوانید و یا گوش می‌دهید به دنبال پاسخ آن‌ها هستید.

سؤالاتی که به‌محض اینکه می‌شنوید، بی‌صبرانه منتظر شنیدن پاسخشان هستید.

نمونه‌هایی از این سؤالات را در ادامه برایتان فهرست می‌کنم:

بهترین و تأثیرگذارترین کتابی که تابه‌حال خوانده‌اید چه کتابی است؟

بهترین موسیقی که تابه‌حال گوش کرده‌اید، کدام موسیقی است؟

بهترین شهر یا کشور برای زندگی یا مسافرت کجاست؟

بهترین نویسنده از نظر شما کیست؟

تأثیرگذارترین فرد زندگی‌تان کیست؟

این سؤالات را می‌توان همین‌طور ادامه داد.

البته گاهی اوقات این نوع سؤالات جنبه شخصی هم پیدا می‌کنند.

مثل:

بهترین رشته تحصیلی که می‌توانم انتخاب کنم چیست؟

بهترین کسب و کاری که اکنون می‌توان شروع کرد، چه کسب و کاری و در چه زمینه‌ایست؟

و ده‌ها بهترین دیگر که همواره به دنبالشان هستیم تا زندگی ما را متحول کنند ولی حاضر به کمترین تلاش و هزینه‌ای برای یافتن آن‌ها نیستیم.

این مدل ذهنی ناشی از چیست؟

چرا بسیاری از ما فکر می‌کنیم، برای هر انتخابی بهترین گزینه‌ای وجود دارد که ما باید با پرس‌وجو به آن دست‌یابیم؟

چرا ما به دنبال یک پاسخ منحصربه‌فرد به سؤالات بالا هستیم؟

چون ما این‌گونه آموخته‌ایم. معلمان و سیستم آموزشی در مدرسه به ما این‌طور آموخته‌اند.

شعری که صدها معنی مختلف برای آن می‌شد نوشت، باید تنها یک معنی برای آن حفظ می‌کردیم و در برگه امتحان می‌نوشتیم.

سؤالات تاریخی که هزاران تردید و معما در موردشان وجود دارد، باید با چند خط پاسخ قطعی آموخته‌شده، جواب می‌دادیم.

در مورد سؤالات مربوط به دروس دیگر هم به همین ترتیب.

در هر حالتی تنها یک پاسخ درست وجود داشت و هیچ پاسخ درست دیگری برای آن نمی‌شد متصور شد. ما باید به هر شکلی آن پاسخ را به ذهن می‌سپردیم و بر روی برگه می‌نوشتیم. در غیر این صورت برچسب تنبل و کودن می‌خوردیم و مدام تحقیر می‌شدیم.

ما از کودکی محکوم بودیم به آموختن آنچه به ما دیکته می‌شد. ما محکوم بودیم به اینکه هر آنچه را که می‌گفتند بیاموزیم و غیرازآن را نادرست بپنداریم.

به ما یاد دادند که هر سؤالی یک درست‌ترین و کامل‌ترین پاسخی دارد که باید از دیگران بیاموزیم.

اما موضوع مهم این است که برای بسیاری از سؤالات دنیای ما تنها یک پاسخ درست و قطعی وجود ندارد.

شاید برای بسیاری از سؤالات محاسبه‌ای نظیر مسائل ریاضی و فیزیک و برخی مسائل دیگر بتوان پاسخ قطعی داد ولی این موضوع قابل بسط به هر موضوع و زمینه‌ای نیست.

ما باید مدام در حال جستجو باشیم. ما باید مدام در حال آموختن باشیم تا بتوانیم پاسخ‌هایی برای خودمان بیابیم. پاسخ‌هایی که شاید حتی دوستانمان هم آن‌ها را قبول نداشته باشند.

مهم جستجوگر بودن است که اگر مهم نبود، هر آنچه در مدرسه و دانشگاه به ما آموخته‌اند برایمان کافی بود و نیازی به این‌همه تقلا نبود.

اما برای رسیدن به پاسخ باید تلاش و جستجو کرد و از پای ننشست.

بارها برایم اتفاق افتاده که گزینه‌هایی را که ازنظر افراد سرشناس و مشهور بهترین گزینه‌ها بوده‌اند، آزموده‌ام و نتیجه گرفته‌ام که برای من بدترین هستند.

کتاب، فیلم، موسیقی، رشته تحصیلی، کسب و کار، شهر، کشور و هر آن چیزی که انواع و اقسام گزینه‌ها در مقابلمان وجود دارد، بهترین ندارند.

اگر هم بهترین داشته باشند، بهترینی مختص خودمان است. بهترین گزینه برای دیگران، لزوماً برای من بهترین نخواهد بود.

مهم‌تر از همه اینکه با انتخاب گزینه‌هایی که برای او بهترین بوده، من به آن فرد تبدیل نخواهم شد.

من باید خودم تلاش کنم، تقلا کنم، تحقیق کنم و تجربه کنم تا درنهایت بهترین‌های خودم را بیابم و با آن‌ها لذت‌بخش‌ترین زندگی را تجربه کنم.

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه:

تسلط بر افکار شخصی لازمه داشتن خلاقیت و کارایی در زندگی

موانع و محدودیتها ؛ ابزارهایی برای انتخاب بهترین مسیر در زندگی

هنر حذف کردن تنها راه نجات ما در دنیای شلوغ امروز

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *