معرفی کتاب | کی بود کی بود؟ نوشته کرول توریس و الیوت ارونسن

معرفی کتاب کی بود کی بود؟ نوشته کرول توریس و الیوت ارونسن

احتمالاً شما هم موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌اید که در آن یا خودتان یک سمت تعارض و درگیری بوده‌اید و یا اینکه شاهد درگیری و تعارضی بوده‌اید که هر دو طرف کاملاً از حق‌به‌جانب بودن خودشان مطمئن بوده‌اند و هر دو اعتقاد داشته‌اند که هیچ رفتار خطا و اشتباهی ازشان سر نزده است. به‌این‌ترتیب هر دو طرف از مسئولیت خودشان در به‌وجودآوردن تعارض طفره می‌رفته‌اند. یا در موقعیتی دیگر زن و شوهری را تصور کنید که با اینکه با عشق و علاقه بسیار بنای زندگی مشترک با هم را گذاشته‌اند ولی اکنون بعد از گذشت مدتی چشم دیدن همدیگر را ندارند. یا رهبرانی را تصور کنید که از نظر خودشان جزو بهترین رهبران هستند ولی از نظر مردمشان بدترین و ناعادلانه‌ترین حکومت‌ها را دارند. تمامی این موارد مربوط به پدیده ناهماهنگی شناختی به وجود آمده در ذهن انسان‌ها می‌شود که بر اساس آن مغز راهکارهای خاص خودش را برای غلبه بر چنین احساس ناخوشایندی به کار می‌گیرد. نویسندگان کتاب کی بود کی بود؟ تلاش کرده‌اند جنبه‌های مختلف این پدیده و همچنین نحوه مقابله مغز با آن و مشکلات حاصل را به شکلی کامل تشریح کرده و برایمان توضیح دهند.

موضوع محوری کتاب کی بود کی بود؟ که با عنوان دوم چرا و چگونه اشتباهاتمان را توجیه می‌کنیم؟ منتشر شده است، تعارض شناختی یا همان ناهماهنگی شناختی است. پدیده‌ای که در آن رفتار و گفتار ما در ناهماهنگی یا تعارض با ارزش‌ها، باورها و دیدگاه‌های شخصی‌مان قرار می‌گیرد و مغز برای فرار از درد این ناهماهنگی و تعارض که اتفاقاً چندان هم برایش خوشایند نیست، از یک مکانیسم مشخص استفاده می‌کند. این مکانیسم متکی بر تغییر نوع روایت آن رفتارها و گفتارها و حتی تعدیل برخی باورها و دیدگاه‌ها است که گاهی باعث بروز مشکلات بزرگ‌تر در زندگی و ارتباطات شخص می‌شود.

کرول توریس و الیوت ارونسن، در فصل‌های مختلف کتاب کی بود کی بود؟ این رفتار ذهنی و راهکار مغزی را در زمینه‌ها و موقعیت‌های مختلف مورد بررسی و واکاوی قرار داده‌اند و به‌این‌ترتیب تلاش کرده‌اند با آشنا کردن مخاطب با این پدیده نه‌چندان آگاهانه، راهکارهایی برای غلبه بر خطای ذهنی و گرفتار نشدن در تله آسیب‌های آن ارائه دهند.

مطالعه این کتاب می‌تواند تأثیر بزرگی بر تسلط بیشتر ما بر رفتارهایمان در موقعیت‌هایی که دارای تعارض شناختی می‌شویم و همچنین شناسایی این خطا در رفتارهای دیگران شود و از این طریق نقش بسزایی در بهبود و مدیریت هر چه بهتر ارتباطات رسمی و غیررسمی‌مان داشته باشد.

 

بخش‌هایی از کتاب کی بود کی بود؟

با گذشت زمان و با کارگر افتادن ترفندهای حافظه برای تحریف‌هایی که به نفع خودمان تمام شود رویدادهای گذشته را یا فراموش می‌کنیم یا به‌کلی مخدوش؛ و به مرحله‌ای می‌رسیم که کم‌کم دروغ‌های خودمان را هم باور می‌کنیم. می‌دانیم دسته گلی به آب داده‌ایم، اما به‌تدریج به این باور می‌رسیم که همه‌اش هم تقصیر ما نبوده و موقعیت پیچیده‌تر از این حرف‌ها بوده. اندک‌اندک از میزان مسئولیت و بار گناهمان می‌کاهیم و آن‌قدر کمش می‌کنیم تا جز سایه‌ای کم‌رنگ از آن باقی نماند.

* * *

توجیه کردن خویش، هم مزایایی دارد هم مستلزم پرداخت بهایی است. این کار فی‌نفسه عادت لزوماً بدی نیست. این امکان را برایمان فراهم می‌کند که شب‌ها خوابمان ببرد، اگر توجیه خویش نبود، خوره شرمساری روحمان را یک‌بند می‌جوید و تمام مدت به‌خاطر کارهایی که باید می‌کردیم و نکردیم و کارهایی که کردیم و افتضاح به بار آوردیم خون به دل خودمان می‌کردیم. بعد از هر تصمیمی کلی حرص‌وجوش می‌خوردیم که آیا کار درستی کردیم، با آدم مناسبی ازدواج کردیم، خانه خوبی خریدیم، ماشین درست و درمانی انتخاب کردیم، شغل مناسبی برگزیدیم؟ اما وقتی نامعقول و از روی بی‌فکری کارهایمان را توجیه می‌کنیم، به آدمی می‌مانیم که به دام ماسه‌های روان افتاده و هر چه بیشتر دست‌وپا می‌زند بیشتر به عمق بدبختی فرومی‌رود. توجیه خویش باعث می‌شود که اصلاً خطاهایمان را نبینیم چه برسد که اصلاحشان کنیم. واقعیت را مخدوش می‌کند و مانع از این می‌شود که همه اطلاعات لازم را به دست آوریم و مسائل را به شکلی شفاف ارزیابی کنیم. توجیه خویش شکاف‌های میان عشاق، دوستان و کشورها را بیشتر و طولانی‌تر می‌کند. مانع از ترک عادت‌های بد می‌شود. به خطاکاران اجازه می‌دهد که از زیر بار مسئولیت کارهایشان شانه خالی کنند. و مانع از آن می‌شود که بسیاری از متخصصان و اهل‌فن نگرش‌ها و عملکردهای منسوخشان را که باعث آسیب رساندن به دیگران می‌شود تغییر دهند.

نمی‌شود که یک عمر زندگی کرد و هیچ دسته گلی به آب نداد. اما می‌شود بعد از هر خطا دهان باز کرد و گفت: «این کارم درست نبود. اشتباه کردم.» انسان ممکن‌الخطاست، اما همین انسان میان سرپوش گذاشتن روی خطایی که کرده و پذیرش آن خطا حق انتخاب دارد. انتخابی که می‌کنیم در عملکرد بعدی ما تأثیری حیاتی دارد. از بچگی به ما گفته‌اند که آدم از اشتباهاتش درس می‌گیرد، ولی اگر در همان ابتدا نپذیریم که اشتباه کرده‌ایم، چطور ممکن است از آن درس بگیریم؟ برای درس عبرت گرفتن باید بتوانیم آوای افسون‌کننده توجیه کردن خویش را تشخیص دهیم.

* * *

افراد هر زحمتی را به جان می‌خرند تا ناهماهنگی ذهنی‌شان را طوری لاپوشانی کنند که پسند خودشان و تیمشان باشد. هر کسی راه خودش را در پیش می‌گیرد، اما تمامی تلاش‌های ما برای توجیه خویش در جهت برآوردن این نیاز است که نسبت به آنچه کرده‌ایم، آنچه باور داریم و آنکه فکر می‌کنیم هستیم، نظر مساعدی داشته باشیم.

* * *

پی‌نوشت: کتاب کی بود کی بود؟ نوشته کرول توریس و الیوت ارونسن را خانم سما قرایی به فارسی ترجمه کرده و توسط نشر گمان منتشر شده است.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | آرامش نوشته آلن دو باتن

معرفی کتاب | قدرت عادت نوشته چارلز دوهیگ

معرفی کتاب | قوانین طبیعت انسان اثر رابرت گرین

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *