معرفی کتاب | در باب عمر فانی اثر لوسییوس آنییوس سنکا

معرفی کتاب در باب عمر فانی اثر لوسییوس آنییوس سنکا

کتاب در باب عمر فانی اثری است شامل سه مقاله از سنکا، نویسنده، فیلسوف و نماینده مکتب رواقی. سنکا در سال چهارم قبل از میلاد در اسپانیا به دنیا آمد و در سال ۶۵ میلادی بدرود حیات گفت. کتاب در باب عمر فانی شامل سه مقاله از سنکا است که عناوین آن‌ها به ترتیب عبارت‌اند از: در باب عمر فانی، تسلی برای هلویا، در باب آسودگی خیال.

مقاله اول با نام در باب عمر فانی، در خصوص ارزش واقعی زمان، رویکرد نادرست بسیاری از افراد در استفاده از زمان و در نهایت توصیه‌هایی در استفاده حداکثری از آن است. سنکا در این مقاله بیشتر به رفتارهای درست و نادرست انسان‌ها در استفاده از زمان در طول زندگی پرداخته و پندها و اندرزهای ارزشمندی در این خصوص ارائه کرده است.

مقاله دوم، نامه‌ای هست از سنکا خطاب به مادرش و تسلی دادن به او در مقابله با دشواری‌ها و ناملایمات زندگی.

مقاله سوم هم با عنوان در باب آسودگی خیال، در واقع درس زندگی سنکا به مخاطبانش هست. درس اینکه شیوه درست زندگی در این دنیا و نحوه مقابله با اتفاقات گوناگون و بهترین نوع نگاه به آن‌ها چگونه می‌تواند باشد.

 

بخش‌هایی برگزیده از کتاب در باب عمر فانی

 

این‌گونه نیست که ما زمان اندکی برای زندگی داشته باشیم، بلکه بسیاری از زمان‌ها را هدر می‌دهیم. زندگی به اندازه کفایت طولانی است و به میزان گسترده‌ای در حقمان سخاوتمندی صورت گرفته و چیزهای بی‌شماری به ما عطا شده است که بتوانیم به بلندترین مراتب دست یابیم البته به شرطی که در جای مناسبش از آن‌ها بهره ببریم؛ اما زمانی که این عمر در تجمل بی‌پروا و در فعالیت‌های ناسالم تلف شود، ناگزیر در پایان و به هنگام اضطرار مرگ درخواهیم یافت که زندگی سپری شده و غافل از گذر آن بوده‌ایم. پس به ما فرصت اندکی برای حیات داده نشده بلکه خویشتن آن را کوتاه می‌کنیم.

 

حیات طولانی است اگر بدانید که چگونه از آن بهره ببرید.

 

آدمی هیچ‌گاه به دیگری اجازه نمی‌دهند که اموالشان را به تصرف درآورند و اگر کوچک‌ترین معارضی در این خصوص مشاهده نمایند با سلاح و بی‌سلاح به فرد متخاصم حمله‌ور خواهند شد؛ اما به دیگران اجازه می‌دهند که به حیات ایشان تجاوز کند – زیرا آن‌ها گاه خود دیگرانی را دعوت می‌کنند تا زندگی‌شان را از آن‌ها دریغ دارد. هیچ‌کس را نخواهید یافت که تمایل داشته باشد اموال خود را تقسیم نماید؛ اما چه تعداد از ما زندگی‌مان را تقسیم می‌کنیم؟ مردم در حفاظت از اموال شخصی‌شان مقتصد هستند، اما به‌محض اینکه نوبت به زمان می‌رسد – امری که می‌بایست بیشترین سخت‌گیری را در خصوص آن داشته باشند – سهل‌انگارانه عمل می‌نمایند.

 

چنان زندگی می‌کنید که گویا مقدر شده تا ابد زنده بمانید؛ سستی‌تان هیچ‌گاه برای نفستان جلوه‌گر نمی‌شود؛ توجه نمی‌کنید که تاکنون چه میزان زمان سپری‌شده، بلکه چنان در آن اسراف می‌ورزید که گویا انبانی مملو و چشمه‌ای همیشه جاری در اختیار دارید – درحالی‌که احتمال دارد روزهایی که به شخص یا چیز دیگری اختصاص می‌دهید آخرین روز شما باشند.

 

نباید تصور کنید که شخصی به این دلیل که موهایی سپید و پوستی چروکیده دارد، عمری طولانی داشته است: او زمانی طولانی را زندگانی نکرده است، بلکه صرفاً مدت طولانی زیسته است. آیا مردی که بندرگاه را ترک می‌نموده گرفتار طوفانی شدید شده و به دست امواج به این سو و آن سو رانده و در مقابله با بادهای وزنده در دایره‌ای به دور خویشتن چرخیده، مسیری طولانی را پیموده است؟ او سفری طولانی نداشته، بلکه صرفاً در تلاطمی طوفانی گرفتار آمده است.

 

زندگی برای کسانی که با زحمت بسیاری آنچه که باید با مشقت بسیاری نگاه دارند را به دست می‌آورند، نه‌تنها کوتاه است بلکه مصیبت‌بار نیز هست. آن‌ها با مشقت بسیار به آنچه می‌خواهند دست می‌یابند؛ آنچه به دست آورده‌اند را با اضطراب بسیار در ید خود نگاه می‌دارند؛ و در این میان ابداً در اندیشه محاسبه زمانی که هیچ‌گاه باز نمی‌گردد، نیستند. اشتغالات جدید جای قدیمی‌ها را می‌گیرد. آرزویی، آرزویی دیگر را برمی‌انگیزاند و جاه‌طلبی، جاه‌طلبی‌ای دیگر. آن‌ها در پی پایانی برای بیچارگی خویش نیستند بلکه به‌راحتی علت آن را تغییر می‌دهند. در می‌یابیم که اشتغالات عمومی‌مان مایه عذاب و شکنجه است و به همین جهت زمان بیشتری را با افراد دیگر می‌گذرانیم.

 

فقر اصلاً بد نیست، زیرا همان‌طور که همگان می‌دانند فقیر کسی است که هنوز به مرحله جنون حرص و تجمل که همه‌چیز را فاسد می‌نماید، نرسیده است.

 

هیچ انسانی توسط دیگری حقیر شمرده نمی‌شود مگر آن که در ابتدا توسط خویشتن تحقیر شود.

 

بطالت غیرمولد کینه‌توزی را به همراه دارد، و از آنجایی که آن‌ها خود نمی‌توانند کامیاب شوند می‌خواهند که سایر افراد نیز تباه شوند.

 

کسی که از مرگ می‌هراسد هیچ‌گاه چونان انسانی زنده، عمل باارزشی انجام نخواهد داد.

 

اینکه زندگانی را جالب بدانیم بیشتر به تمدن نزدیک است تا اینکه برایش سوگواری کنیم.

 

شرارت تقلید ما از سایرین به چنان سنت ریشه‌ای بدل شده که حتی احساسات بسیار بدیهی چون اندوه را نیز به ورطه فساد کشانده است.

 

پی‌نوشت: کتاب در باب عمر فانی توسط خانم مرضیه خسروی به فارسی ترجمه شده و نشر روزگار نو آن را منتشر کرده است.

لینک ورود به شناسنامه کتاب در باب عمر فانی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | سرچشمه‌های دانایی و نادانی اثر کارل ریموند پوپر

معرفی کتاب | آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟

معرفی کتاب | در باب خلوت‌گزینی اثر میشل دو مونتنی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *