معرفی کتاب | سرچشمه‌های دانایی و نادانی اثر کارل ریموند پوپر

معرفی کتاب سرچشمه‌های دانایی و نادانی اثر کارل ریموند پوپر

کتاب سرچشمه‌های دانایی و نادانی در واقع متن یک سخنرانی از کارل پوپر هست که در سال ۱۹۶۰ به دعوت آکادمی بریتانیا، در چارچوب کنفرانس سالانه آن آکادمی ایراد کرده است.

سِر کارل ریموند پوپر فیلسوف علم، منطق دان، ریاضی‌دان و اندیشمند اتریشی-انگلیسی و استاد مدرسه اقتصاد لندن بود. او یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان علم سده بیستم به حساب می‌آید و آثار زیادی در فلسفه سیاسی و اجتماعی از خود باقی گذاشته است.

این اثر کوچک شامل یکی از نظریات فلسفی او در زمینه شناخت و آگاهی، شناخت‌شناسی، ارزش و اعتبار نسبی فرضیه‌ها و تئوری‌های علمی، قابل رد بودن آن‌ها و عدم قطعیت دانسته‌های بشری است. او عملاً در این سخنرانی به مقایسه و تشریح دو مکتب تجربه‌‌گرایی و خردگرایی پرداخته و چون اثر شکل مکتوب یک سخنرانی هست، از زبان و بیانی ساده برخوردار است.

کارل پوپر در همان ابتدای سخنرانی این موضوع را مطرح می‌کند که:

من خواهم کوشید تا نشان دهم که تفاوت‌های بین دو مکتب تجربه‌گرایی و خردگرایی اهمیت کمتری دارند تا همانندی‌هایی که در آن‌ها دیده می‌شود و نیز می‌خواهم نشان دهم که هر دو در اشتباه‌اند.

بخش‌های برگزیده از کتاب سرچشمه‌های دانایی و نادانی

 

بهترین روش برای جست‌وجوی حقیقت شاید این باشد که پیش از همه گرامی‌ترین عقاید خود را مورد انتقاد قرار دهیم. ممکن است این طرح را گروهی ترفندآمیز پندارند؛ اما برای کسانی که خواهان کشف حقیقت‌اند و از آن باک ندارند، چنین نخواهد بود.

 

طبیعت، کتاب گشوده‌ای است که هر کس با ذهن پاک آن را مطالعه می‌کند و دچار خطا نمی‌شود و تنها هنگامی اشتباه می‌کند که ذهنی آلوده به پیش‌داوری‌ها داشته باشد.

 

نادانی ممکن است کار نیروهایی باشد که برای نادان نگه داشتن ما، آلوده ساختن ذهن ما از راه تزریق باطل به آن و نیز نابینا کردن ما بر حقیقت آشکار دسیسه کرده‌اند. پس همین پیش‌داوری‌ها و نیروهای دشمن ما، سرچشمه‌های نادانی‌اند.

 

حواس ما حقیقت را می‌گویند. لیکن ما، که در عمل می‌خواهیم آنچه حواس به ما می‌گویند به زبان آوریم – زبان قراردادی، که ساخته انسان و نارسا است – دچار خطا می‌شویم. بیان ما از راه زبان، خطاکار است زیرا می‌تواند آلوده به پیش‌داوری‌ها باشد.

 

اگر شناخت فطری (مادرزادی) را کنار بگذاریم روشن است که سنت، چه از لحاظ کمی و چه از نظر کیفی مهم‌ترین سرچشمه دانایی ماست. ما بیشتر چیزهایی را که می‌دانیم از راه رابطه‌ها، خواندن کتاب‌ها، و نیز با آموزش انتقاد کردن، با تحمل و پذیرش انتقاد، و با احترام به حقیقت آموخته‌ایم.

 

راه‌حل هر مسئله، خود موجب پیدایش مسائل جدید می‌شود، که آن‌ها نیز باید حل شوند؛ اهمیت قضیه مربوط به مسئله نخست و جسارت‌آمیز بودن راه‌حل پیشنهادی نیست. هر چه بیشتر درباره جهان بیاموزیم، و هر چه این آموخته‌ها ژرف‌تر باشد شناخت ما از آنچه نمی‌دانیم، شناخت نادانی ما بیشتر شکل می‌گیرد و دقت و وضوح آن بیشتر می‌شود. در واقع سرچشمه بزرگ نادانی در این است که شناخت ما قطعاً پایانی دارد و حال آنکه نادانی ما الزاماً بی‌پایان است.

 

پی‌نوشت: کتاب سرچشمه‌های دانایی و نادانی توسط آقای عباس باقری به فارسی ترجمه شده و نشر نی آن را منتشر کرده است.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | فلسفه ای برای زندگی نوشته ویلیام بی. اروین

معرفی کتاب | چگونه رنج بکشیم نوشته کریستوفر همیلتون

معرفی کتاب | آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *