چگونه رنج بکشیم نوشته کریستوفر همیلتون کتابی است از انتشارات مدرسه زندگی و با محوریت تلاش برای بهبود بخشیدن به اوضاعی که در آن هستیم. اوضاعی که شاید آنقدرها که ما انتظار داریم تحت کنترلمان نباشد.
دکتر کریستوفر همیلتون استاد ارشد رشته فلسفه دین در کینگزکالج لندن است. همانطور که او در ابتدای کتاب مطرح میکند، از رنجهای زندگی نمیتوان اجتناب کرد؛ هیچ کاری از دستمان برنمیآید تا بتوانیم بهطور کامل از دست آنها فرار کنیم. ولی این حقیقت نهتنها تفکر منفی و بدبینانه نیست، بلکه فوقالعاده رهاییبخش است. چون امکانی فراهم میکند تا چشماندازی واقعگرایانه نسبت به خودمان پیدا کنیم و خیلی منطقی فکر کنیم و ببینیم واقعاً چه کاری از دستمان برمیآید تا رنجهای زندگی را درک کنیم و در جهت درست مورد استفاده قرار دهیم.
کتاب شامل چهار بخش اصلی هست که همیلتون در هرکدام از بخشها تلاش کرده به رنج انسان در یکی از مقاطع و جنبههای زندگی بپردازد. البته که رنج انسان در این دنیا خیلی گستردهتر و پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را در چهار بخش تقسیمبندی کرد؛ اما نویسنده به چهار حوزه خانواده، عشق، بیماری و مرگ در این کتاب بسنده کرده است.
نویسنده در هر چهار بخش بر این رویکرد متمرکز بوده که بهراستی نمیتوان از چنگال رنج گریخت اما میتوان راهبردهایی برای کاهش یا مدیریت بهتر آن طراحی کرد؛ و شاید اولین گام در این مسیر پذیرفتن این موضوع باشد که زندگیمان هرگز کاملاً عاری از رنج نخواهد بود؛ و این یعنی واقعگرایی در زندگی. بعد از گذر از این مرحله هست که میتوانیم به سمت تغییر اوضاع پیش برویم.
کتاب بیشتر جنبه فلسفی دارد و نویسنده با هدف تبیین هر چه بهتر مقاصد و دیدگاههای خود سعی کرده بهخوبی از دیدگاهها و نظرات فلاسفه و اندیشمندان مختلف از جمله میشل دو مونتنی بهره بگیرد.
در کل به نظرم کتاب چگونه رنج بکشیم کتابی است خواندنی که همزمان که خواننده را با زوایای مختلف زندگی و رنجهایی که متحمل میشود، آشنا میکند، همزمان در تلاش هست راهکارهایی برای تسلط او بر این اوضاع ارائه دهد.
در ادامه بخشهایی از کتاب را نقل میکنم.
امیال ما اغلب این گونهاند: وقتی برآورده میشوند تازه میفهمیم که واقعاً چه میخواستیم، چون بیش از آنکه میلمان برآورده شود نمیدانستیم که چه بهایی باید بابتش بپردازیم. نه اینکه آنچه آرزو داشتیم واقعاً نمیخواستیم، بلکه ماهیت میل و خواستهمان را درک نمیکردیم.
بزرگ شدن تا حد زیادی یعنی قدرتی به دست آوریم که بین احساسات متضادی که در چنین مواقعی به وجود میآیند توازن برقرار سازیم.
ما هرگز بزرگ نمیشویم. همواره این توانایی بالقوه را داریم که به شیوه کودکی برگردیم که چون والدینش چیزی را از او دریغ کردهاند عصبانی و سرخورده پا بر زمین میکوبد.
تلاش برای عوض کردن دیگران چندان منطقی نیست. شاید این افراد اصلاً دلشان نخواهد تغییر کنند! در چنین موردی، باید سعی کنیم آنها را آنچنانکه هستند بپذیریم. باز هم تأکید میکنم که پذیرش دیگران به آن شکل که هستند کار بسیاری سختی است، اما دستکم، کاری است که در اختیار خودمان است، حال آنکه تغییر دادن آنها دست ما نیست.
قرار دادن تجربیات در شکل و قالب نوشتار باعث میشود مسائل ساختار پیدا کنند و به این شکل آنها را بهتر یا تحملپذیرتر میسازد.
یکی از مهمترین توهماتی که در مورد عشق بدان دچاریم این است که ما خودمان معشوقمان را برمیگزینیم.
تقریباً همیشه به این دلیل خشمگین میشویم که حس میکنیم به ما بیاحترامی شده یا نادیده گرفته شدهایم، پس باید تمرین کنیم تا نسبت به چنین احساساتی بیتفاوت باشیم.
فقط هنرمندان میتوانند دنیایشان را توصیف کنند و ما به لطف آنها میتوانیم این دنیا را در پرتویی جدید مشاهده کنیم.
فردی خاص و منحصربهفرد بودن بدین معنی نیست که دست به کارهایی بزنیم که دیگران نکردهاند یا نمیکنند، بلکه بدین معنی است که همان کارها را با روحیهای انجام دهیم که بیانگر کل هستی ماست. البته اگر چنین کنید هم، مرگ را شکست نمیدهید؛ اما مرگ هم دیگر نمیتواند شکستتان دهد.
پینوشت: کتاب چگونه رنج بکشیم توسط خانم قرایی به فارسی ترجمه شده و نشر هنوز آن را منتشر کرده است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | چگونه جهان را تغییر دهیم نوشته جان پل فلینتوف
حسین عزیز؛
این قسمت متنت بیشتر به دلم نشست:
((فقط هنرمندان میتوانند دنیایشان را توصیف کنند و ما به لطف آنها میتوانیم این دنیا را در پرتویی جدید مشاهده کنیم.))
از وقتی رمان کلیدر اثر محمود دولتآبادی رو شروع کردم به خوندن، معنی واقعی احساسات رو میفهمم. سعی کردم به کمک نوشتن در وبلاگم، بیشتر و بهتر باهاش ارتباط بگیرم.
محمدجواد عزیز،
به نظرم استاد محمود دولتآبادی یکی از نویسندگان بزرگ تاریخ زبان و ادب فارسی هست که ما این بخت خوش رو داشتیم که با ایشون همعصر بشیم و بتونیم کارهاشون رو به شکلی دست اول و تازه دنبال کنیم.
خوشحالم که چند کتاب از آثار ایشون رو خوندم و رونویسی کردم.
دوست دارم کلیدر رو هم بخونم و اتفاقا تمام جلدهاش رو هم خریدم ولی متاسفانه فعلا فرصتی برای این کار پیش نیومده.
امیدوارم که به زودی بتونم بخونمشون.
موفق باشی.
عالی بود ممنون
فقط بخش هایی از کتاب را که می نویسید لطفا بیشتر بنویسید ممنون