معرفی کتاب | آداب روزانه نوشته میسن کاری

معرفی کتاب آداب روزانه نوشته میسن کاری

آداب روزانه با عنوان دوم روز بزرگان چگونه شب می‌شود، کتابی است در باب برنامه روزانه و عادات کاری ۱۶۱ نفر از شخصیت‌های معروف و موفق چند قرن گذشته و عصر حاضر که اکثراً در حوزه‌های هنری و به‌خصوص نویسندگی مشغول به کار بوده‌اند. در میان این شخصیت‌ها علاوه بر نویسندگان بزرگ، فیلسوف، موسیقیدان، نقاش، مجسمه‌ساز، کارگردان و دانشمند هم دیده می‌شود.

برنامه کاری روزانه هرکدام از این بزرگان در بخش‌های یک تا سه‌صفحه‌ای و به شکلی مختصر و مفید توضیح داده شده. شاید هدف اصلی برخی افراد از خواندن این کتاب یافتن الگویی مشترک در میان این تعداد از شخصیت‌های برجسته و معروف باشد تا بتوانند برنامه روزانه‌ای کم‌نقص و به‌نوعی آزموده شده برای خود بچینند. در صورت داشتن چنین هدفی از مطالعه کتاب، با خواند هر بخش از آن بر ناامیدی شما از رسیدن به این هدف افزوده خواهد شد.

هیچ الگو و روند ثابت و مشترکی در برنامه کاری روزانه افراد موفق حداقل به شکلی واضح و گویا قابل مشاهده نیست. بسیاری از این افراد همچون انسان‌های معمولی می‌زیسته‌اند. برخی‌ها به شکلی افراطی مشغول به کار بوده‌اند و برخی دیگر به شکلی آسان‌گیر و صرفاً چند ساعت در روز. گروهی برنامه ثابت روزانه داشتند و گروهی دیگر چندان برنامه سخت‌گیرانه و ثابتی در طول روز برای کار کردن نداشته‌اند. تعدادی از این افراد سحرخیز بوده‌اند و از صبح زود کار روزانه‌شان را شروع می‌کرده‌اند، تعدادی دیگر از میانه روز و گروهی هم شب‌ها بیشترین کار مفید را انجام می‌داده‌اند؛ اما خصلت پرکاری را در برنامه روزانه اکثر افراد معرفی‌شده می‌توان به شکلی معمول مشاهده کرد.

برای نمونه گوشه‌ای از برنامه روزانه چند تن از هنرمندان معرفی‌شده در کتاب را برایتان بازگو می‌کنم.

سیمون دوبووار حدود ساعت ده بعد از نوشیدن چای صبحگاهی خود کارش را شروع می‌کرده و تا یک کار می‌کرده و بعد از ملاقاتی با دوستان از ساعت پنج تا ساعت نه شب هم مشغول کار می‌شده.

آهنگساز معروف آمریکایی مورتون فلدمن ساعات کاری روزانه‌اش از ساعت شش صبح تا یازده بوده و بعد از آن به دیگر کارها و سرگرمی‌های روزانه خود مشغول می‌شده.

بتهوون سپیده‌دمان بیدار می‌شد و بی‌آنکه وقت تلف کند، به کار می‌پرداخت. او معمولاً تا ساعت دو یا سه بعدازظهر کار می‌کرد.

ارنست همینگوی در تمام دوران بزرگ‌سالی سحرخیز بود و هرروز ساعت پنج و نیم یا شش، با نخستین پرتو پگاه، از خواب برمی‌خاست.

تام استپارد نمایش‌نامه‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس بریتانیایی اغلب از نیمروز تا نیمه‌شب کار می‌کند و معتقد است: «هیچ‌وقت صبح‌ها کار نمی‌کنم، مگر اینکه واقعاً به مخمصه افتاده باشم.»

هاروکی موراکامی ساعت چهار صبح بیدار می‌شود و پنج شش ساعت بی‌وقفه کار می‌کند.

استیو رایش آهنگساز آمریکایی در مورد برنامه روزانه‌اش می‌گوید: «من آدم صبح نیستم. اگر به چیزهایی که تا به حال نوشته‌ام نگاه کنید، می‌بینید که نودوپنج درصدشان را بین دوازده ظهر تا دوازده شب نوشته‌ام.»

پیکاسو همه عمر دیر به بستر می‌رفت و دیر هم برمی‌خاست. از ساعت دو بعدازظهر خود را در کارگاه حبس می‌کرد و دستکم تا غروب آفتاب به کار می‌پرداخت.

آنتونی ترولوپ در مورد تعداد ساعات کاری روزانه یک نویسنده چنین نظری دارد:

همه کسانی که به نظر من ادیبانه زیسته‌اند حرف مرا می‌پذیرند که با سه ساعت کار روزانه می‌توان هرقدر که لازم است نوشت؛ اما آدم باید خودش را طوری عادت دهد که بتواند در آن سه ساعت پیوسته کار کند.

کتاب آداب روزانه علاوه بر توصیفاتی کلی در مورد برنامه‌های روزانه افراد، گاه شامل جزئیاتی آموزنده و بعضاً جالب هم می‌شود.

به نظرم نویسنده می‌توانست با اضافه کردن توضیحی کوتاه در ابتدای هرکدام از بخش‌ها در مورد هریک از شخصیت‌ها، کار خواننده را راحت و او را بی‌نیاز از مراجعه به منابع دیگر برای شناخت برخی شخصیت‌ها کند. به‌هرحال نمی‌توان از همه مخاطبان انتظار داشت با تمامی ۱۶۱ شخصیت معرفی‌شده در کتاب آشنایی داشته و از رشته تخصصی و افتخارات کسب‌شده توسط آنان آگاه باشند.

اگر روزی تصمیم گرفتید این کتاب را مطالعه کنید، پیشنهاد می‌کنم آن را به شکلی ناپیوسته و گاه‌به‌گاه در میان سایر فعالیت‌ها و مطالعات روزانه بخوانید. مطالعه چنین کتابی که دارای بخش‌هایی کاملاً مستقل است به‌صورت پیوسته شاید چندان برایتان خوشایند و جذاب نباشد.

در ادامه بخش‌هایی از کتاب را برایتان نقل می‌کنم.

 

دابلیو. اچ. آودن: برنامه روزانه منظم نشانه جاه‌طلبی یک انسان هوشمند است.

 

اَن بیتی: «من واقعاً اعتقاد دارم بعضی آدم‌ها آدم روزند و بعضی آدم‌ها شب.

حقیقتاً فکر می‌کنم بدن هر آدمی ساعت مخصوص به خودش را دارد. حتی همین حالا حس می‌کنم انگار تازه از خواب بیدار شده‌ام، درحالی‌که سه چهار ساعت است که بیدارم. تا ساعت هفت امشب همین حال را دارم. ساعت هفت کم‌کم سرحال می‌آیم و تا نه شب دیگر آماده نوشتن می‌شوم. به نظر من، بهترین ساعات برای نوشتن دوازده شب تا سه صبح است.

هر بار سعی کرده‌ام برنامه روزانه‌ای برای خودم بریزم، وضع بدتر شده است.»

 

ساموئل جانسون گفته بود: «تنبلی مرضی است که باید به نبردش رفت.» اما این را هم اضافه کرده بود که او فطرتاً جنم لازم برای چنین مبارزه‌ای ندارد: «خود من هیچ‌وقت نشده سرجمع بیش از دو روز به برنامه‌ای پایبند بمانم.»

 

نظم روزانه زندگی کانت چنان بود که بعدها موجب شد وی را فیلسوفی ماشین‌وار و خالی از صفات خاص بدانند.

 

پی‌نوشت: کتاب آداب روزانه توسط خانم مریم مؤمنی به فارسی ترجمه و به همت نشر ماهی منتشر شده است.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | هنر شکست خوردن نوشته مالکوم گلدول

معرفی کتاب | همه‌ی بازاریاب‌ها دروغگو هستند نوشته ست گادین

معرفی کتاب | واقع نگری نوشته هنس روسلینگ، اولا و آنا روسلینگ

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *