برای کسانی که نبود انگیزه باعث توقفشان شده است

یادم هست بچه که بودم، پدرم ساعتی داشت که خیلی آن را دوست داشتم. شنیده بودم که این ساعت باتری ندارد و بدون باتری کار می‌کند.

همیشه برایم سؤال بود که مگر می‌شود، یک ساعت بدون اینکه انرژی و توانی از جایی بگیرد تا ابد بتواند کار کند.

یک بار از دوستم شنیدم که این نوع ساعت‌ها با نبض کار می‌کنند. این نکته موضوع را در ذهنم پیچیده‌تر کرد.

مگر می‌شود که نبض به آن ضعیفی ساعت را به کار بیندازد؟ پس زمان‌هایی که ساعت را از دست باز می‌کنند، چگونه کار می‌کند و انرژی خود را از کجا می‌گیرد؟

خلاصه اینکه این سؤال مدت‌ها در ذهنم وجود داشت و مدام مرا با چالش مواجه می‌کرد.

موضوعی که بیشتر از کارکرد ساعت برایم اهمیت داشت، این بود که اگر بتوان این روش را در زمینه‌های دیگری هم پیاده کرد و بدون نیرو و انرژی بشود آن را به حرکت درآورد، کارهای زیادی می‌توان انجام داد.

من روزها و ماه‌های زیادی با فکر کردن به این ساعت و طرز کار آن خوابیدم و بیدار شدم. و همیشه برایم جای سؤال بود که چگونه می‌توان مکانیسم این ساعت را در زندگی پیاده کرد.

درواقع به نظرم انسان‌ها هم در زندگی و کارهایشان به چنین مکانیسمی نیاز دارند. بسیاری از افراد برای انجام هر کاری به دنبال انگیزه‌ای هستند که آن‌ها را به حرکت وادارد. درواقع انگیزه نقش انرژی و باتری را در زندگی آن‌ها بازی می‌کند.

وقتی از آن‌ها علت اقدام نکردنشان را می‌پرسی، بلافاصله نبود انگیزه برای شروع را بهانه می‌کنند.

درواقع افراد بسیاری شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هزار و یک دلیل دیگر را بهانه می‌کنند تا بگویند که انگیزه‌ای برای شروع کار و مداومت در آن و ندارند.

اما به نظرم هیچ‌کس صرفا با انگیزه نمی‌تواند به‌جایی برسد. البته می‌تواند اما مشکل اینجاست که ما انگیزه بی‌پایان نداریم. انگیزه مانند همان باتری ساعت است که روزی در یکجایی ته می‌کشد و ما را در میانه‌های مسیر لنگ می‌گذارد.

یا اینکه انگیزه یک روز هست و روز دیگر نیست. انگیزه شاید با کوچک‌ترین تغییر شرایط از بین برود.

از طرفی اگر انگیزه لازمه حرکت و انجام کارهای بزرگ باشد، پس این‌همه نویسنده، هنرمند، مخترع و افراد موفق و تأثیرگذار دیگر انگیزه خودشان را از کجا به دست آورده‌اند.

نویسنده‌هایی که سال‌ها در اوج بدبختی و نداری نوشته و دور ریخته‌اند، مخترعانی که سال‌ها در آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های تنگ و تاریک شکست خورده‌اند و ناامید نشده‌اند، محققانی که همیشه نتایج تحقیقاتشان مورد تمسخر دیگران واقع شده.

این افراد چه انگیزه‌ای داشتند و چگونه توانسته‌اند بر دشواری‌ها چیره شده و چنین کارهای بزرگی را به نتیجه برسانند و تأثیراتی این‌چنین عظیم در زندگی بشر به وجود آورند؟

رمز تمام این کارها و این تلاش‌ها و پشتکارها در یک کلمه خلاصه می‌شود: عادت.

عادت نیروی محرکه و عامل نتیجه‌بخش همه این تغییرات و تأثیرات بزرگ بوده است.

نویسندگانی که عادت به نوشتن داشته‌اند و سال‌ها این کار را از روی عادت و در اتاق‌های دربسته انجام داده‌اند تا درنهایت رمان‌هایی ماندگار از میان آن‌ها خلق شده است.

محققانی که عادت به تحقیق و مطالعات طولانی داشته‌اند و از روی همان عادت‌ها کارهایی را انجام داده‌اند تا درنهایت زحماتشان به نتیجه رسیده است.

ما برای مسواک زدن هرروزه انگیزه نداریم. ما برای خوابیدن شبانه انگیزه نداریم. ما برای بسیاری از کارهای تکراری که هر روز انجام می‌دهیم انگیزه نداریم بلکه این عادت‌های ما هستند که باعث به وجود آمدن شکل کلی زندگی ما و حرکت در مسیری مشخص می‌شوند.

عادت یکی از قدرتمندترین ابزارهای زندگی ماست و ما اگر می‌خواهیم به جایگاهی برسیم و موفقیتی کسب کنیم، راهی نداریم جز اینکه برخی کارهایی را که لازمه رسیدن به موفقیت هستند، به یک عادت در خودمان تبدیل کنیم.

درست مثل هواپیمایی که روی اتوپایلوت قرار داده شده است.

اگر این اقدامات به‌درستی انتخاب شده باشند، مطمئناً ما به بهترین شکل ممکن به اهدافمان خواهیم رسید.

بنابراین مهم‌ترین گام در جهت انجام کارهای بزرگ و تأثیرگذار و کسب موفقیت‌های چشم‌گیر، به وجود آوردن عادت‌های درست و مناسب در خودمان است.

اگر می‌خواهید به یک نویسنده بزرگ تبدیل شوید، خواندن و نوشتن را به یک عادت روزانه در خودتان تبدیل کنید.

اگر می‌خواهید به یک سخنران حرفه‌ای تبدیل شوید، سخنرانی روزانه برای خودتان را به یک عادت تبدیل کنید.

اگر می‌خواهید به یک راننده مسلط تبدیل شوید، رانندگی روزانه را به یک عادت در خودتان تبدیل کنید.

اگر می‌خواهید به یک دونده حرفه‌ای تبدیل شوید، دویدن روزانه را به یک عادت همیشگی در خودتان تبدیل کنید.

عادت قدرتمندترین ابزار برای دست یافتن به بزرگ‌ترین موفقیت‌هاست.

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم مطالعه کنید:

خلاصه‌ای متفاوت از کتاب ۷ عادت مردمان مؤثر

ست گادین و عادتهای او در زندگی

توجه و تمرکزی که فرصت‌های بی‌مانند را از ما می‌گیرد

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

2 دیدگاه

  1. مسئله اینجاست که ادامه دادن یک عادت
    کار فوق سختی است و شاید برای همین است که آدم موفق کم داریم.

    به نظرم درست کردن عادت به همان اندازه راحت است که رها کردن آن.

    1. حسام جان
      به نظرم اگر یک عادت به راحتی به وجود آید و به راحتی هم ترک شود، در واقع هنوز به عادت تبدیل نشده است.
      از طرفی شاید به وجود آوردن یک عادت کار سخت و دشواری باشد ولی با توجه به اینکه ادامه دار و دائمی خواهد بود، ارزش صرف انرژی برای ایجاد را خواهد داشت.
      اما حفظ دائمی انگیزه نیاز به صرف انرژی دائمی دارد و شاید همیشه امکان‌پذیر نباشد.
      موضوع مهم دیگه این هست که باید دقت شود عادتی که ایجاد می‌شود، عادت درست و تاثیرگذاری باشد.
      موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *