معرفی کتاب | قبایل نوشته ست گادین

معرفی کتاب | قبایل نوشته ست گادین

ست گادین در کتاب قبایل از رهبران پرشور و اشتیاقی می‌گوید که رهبری گروهی از مردم را که حول ایده‌ها و ارزش‌هایی معین شکل گرفته‌اند، بر عهده دارند. او در این کتاب معتقد است تحولات و تغییرات بزرگ در دنیای امروز از طریق همین قبایل به وجود می‌آیند و رهبران آن‌ها افرادی هستند که جز به رشد و ترقی اعضای قبیله خود نمی‌اندیشند و اتفاقاً همین یکپارچگی باعث بروز بزرگ‌ترین اتفاقات دنیای معاصر می‌شود.

از نظر ست گادین قبیله گروهی از افراد مرتبط به یکدیگر، مرتبط به رهبر و مرتبط به ایده است که در صورت داشتن علاقه‌ای مشترک و راهی برای برقراری ارتباط خواهند توانست حول یک رهبر متعهد و سخاوتمند، قبیله‌ای قوی و تأثیرگذار تشکیل دهند.

نویسنده در این کتاب هم همچون سایر کتابهایش، بخش‌های مختلف را که همگی مشابه پست‌های وبلاگش هستند، سلسله‌وار در کنار یکدیگر قرار داده و از این طریق به جنبه‌های مختلف و موارد متعدد مهم در خصوص رهبری پرداخته و نکات مفید و تأثیرگذاری را مطرح کرده است.

عنوان اصلی کتاب «Tribes: we need you to lead us» هست که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده و در ایران هم با عنوان کامل «قبایل: به تو نیاز داریم که رهبرمان باشی» در سال ۹۷ ترجمه و منتشر شده است.

در ادامه جملاتی را انتخاب و برایتان نقل کرده‌ام.

 

از انسان‌ها کاری ساخته نیست: به تعلق داشتن نیاز داریم. یکی از قدرتمندترین سازوکارهای بقای ما آن است که بخشی از یک قبیله باشیم، یعنی در گروهی از افراد همفکر همیاری کنیم و از آن‌ها یاری بگیریم. به سمت رهبران و ایده‌هایشان جذب می‌شویم و نمی‌توانیم در مقابل موج تعلق و شور ایده‌های جدید مقاومت کنیم.

 

بدعت‌گذاران، رهبران جدیدند. کسانی که وضعیت کنونی را زیر سؤال می‌برند، کسانی که در برابر قبایلشان حرکت می‌کنند، کسانی که جنبش ایجاد می‌کنند.

بازار اکنون بدعت‌گذاران را پاداش می‌دهد و می‌پذیرد. مطمئناً، وضع قوانین لذت‌بخش‌تر از رعایت کردنشان است و برای اولین بار، انجام دادن این کار به‌تنهایی سودآور، مقتدرانه و پربازده است.

 

بازاریابی از قدیم به معنای تبلیغات بوده است و تبلیغات گران است. امروز، بازاریابی به معنای مشارکت در قبیله و تحویل محصولات و خدمات به همراه داستان‌هایی است که همه‌گیر می‌شوند.

 

رهبر به روش‌های زیر می‌تواند به افزایش اثرگذاری قبیله و اعضایش کمک کند:

تبدیل علاقه مشترک به هدفی پرشور و میل به تغییر؛

فراهم کردن ابزارهایی برای اعضا تا بتوانند ارتباطشان را محکم‌تر کنند؛

به‌کارگیری قبیله برای رشد و به دست آوردن اعضای جدید.

 

در دوران بی‌ثبات، رشد نتیجه وجود رهبرانی است که تغییر می‌آفرینند و سازمانشان را مشارکت می‌دهند، نه نتیجه وجود مدیرانی که کارکنانشان را به کار بیشتر درازای حقوق کمتر وادار می‌کنند.

 

در نبرد میان دو ایده، ضرورتاً بهترین ایده نیست که پیروز می‌شود. نه، ایده‌ای که پیروز می‌شود ایده‌ای است که بیشترین بدعت‌گذاران نترس را پشت سر خود دارد.

 

چیزی که مایه ترس مردم است شکست نیست. سرزنش شدن است. انتقاد است. انتخاب می‌کنیم که چشمگیر نباشیم، زیرا نگران انتقادیم. تردید داریم که فیلم‌های نوآورانه خلق کنیم، طرح‌های جدید منابع انسانی عرضه کنیم، منویی طراحی کنیم که توجه مدعوین را جلب کند، یا موعظه نوآورانه بگوییم، زیرا در باطن نگرانیم که کسی از آن متنفر باشد و به خاطرش سراغمان بیایند.

 

برای پیروز شدن در انتخابات، باید بیش از نیمی از آرا را به دست آورید. در حالت آرمانی، بیش از نیمی از جمعیت حامی‌تان خواهند بود، اما در صورتی پیروز خواهید شد که بیش از نیمی از رأی‌دهندگان را با خود همراه کنید.

برای رهبری قبیله، چنین قانونی مصداق ندارد. تنها چیزی که برای این کار نیاز دارید انگیزه دادن به کسانی است که تصمیم گرفته‌اند پیروتان باشند. بقیه جمعیت آزادند که شما را نادیده بگیرند، با شما مخالفت کنند یا راه خودشان را بروند.

 

می‌توانید تمام روز نگران بیشتر مردم باشید، اما قول می‌دهم که آن‌ها نگرانتان نیستند. هرچقدر هم که بلند فریاد بکشید، نمی‌توانند صدایتان را بشنوند.

تقریباً تمام فرصت‌های رشدی که در اختیارتان است زمانی وجود خواهد داشت که مثل بیشتر مردم نباشید و سخت تلاش کنید تا در نظر توده‌هایی که بیشتر مردم نیستند جذاب باشید.

 

تنها موضوعی که باعث می‌شود نتوانیم به فردی تبدیل شویم که اوضاع را تغییر می‌دهد یک چیز است: نداشتن ایمان. ایمان به این که می‌توانیم انجامش بدهیم. ایمان به این که ارزش انجام دادن دارد. ایمان به این که شکست نابودمان نخواهد کرد.

 

رهبرانی که عزم خود را برای بخشیدن جزم می‌کنند مولدترند تا رهبرانی که به دنبال به دست آوردن‌اند. موضوع شگفت‌انگیزتر آن است که نیت رهبر اهمیت دارد. شست قبایل خبردار می‌شود که چرا کسی به دنبال جلب توجهشان است. به دنبال شماره یک بودن نوعی نگرش است، نگرشی بی‌فایده.

 

راز رهبری ساده است: آنچه را باور دارید انجام بدهید. تصویر آینده را ترسیم کنید. به آنجا بروید.

مردم به دنبالتان خواهند آمد.

 

تقریباً بعید است که تغییر به خاطر زود بودن شکست بخورد، در بیشتر موارد، علت شکست تغییر، تأخیر کردن است.

 

رهبری تا حد بسیار زیادی یک هنر است، و تنها کسانی به این هنر دست می‌یابند که اصالتاً سخاوتمندند و با قبیله‌شان رابطه‌ی غریزی برقرار می‌کنند. اگر در وهله اول متعهد نباشید، یاد گرفتن حقه هیچ فایده‌ای برایتان نخواهد داشت.

 

برای رهبر بودن، مسئول بودن، قدرتمند بودن، زیبا بودن یا داشتن روابط الزامی نیست. متعهد بودن الزامی است.

 

من این کتاب ۱۳۰ صفحه‌ای را با ترجمه امیر انصاری که به همت انتشارات آموخته منتشر شده، مطالعه کردم. چندان با ترجمه آن راحت نبودم و به نظرم خیلی بهتر از این می‌شد کتاب را ترجمه کرد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | همه ما عجیب و غریبیم از ست گادین

معرفی کتاب | به جعبه دست بزن نوشته ست گادین

معرفی کتاب | در یک چشم به هم زدن نوشته مالکوم گلدول

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *