چرا کار میکنیم؟ این سؤالی است که معمولاً بسیاری از افراد فکر میکنند پاسخ آن را میدانند: پول. دلیل اینکه کار میکنیم پول است و کسب درآمد. درحالیکه بری شوارتز در این کتاب با ارائه دلایل و شواهد متعدد در پی این است که ثابت کند، دلیل اصلی کار خیلی پیچیدهتر و متفاوتتر از آن چیزی است که بسیاری از ما فکر میکنیم.
متأسفانه در طول تاریخ غالب شدن این طرز تفکر که پول و کسب درآمد عامل و دلیل اصلی کار کردن انسانهاست، باعث شده سیستمها و قوانین بر این اساس شکل بگیرند و به همین خاطر هم بسیاری از کسبوکارها نتوانند به آن هدف اصلیشان که دستیابی به حداکثر بازدهی و اثربخشی از طریق جلب رضایت کارمندان و کارگرانشان است، دست یابند.
بری شوارتز در کتاب چرا کار میکنیم؟ به سراغ کارگران بیمارستانها، تولیدکنندگان موکت، آرایشگران و اعضای هیئتمدیرهها رفته و در مورد انگیزههای مختلف افراد از انجام کاری که به آن علاقهمندند تحقیق کرده و دیدگاهی متفاوت به مخاطبان خویش ارائه داده است.
بر این اساس به نظر میرسد که معنادار بودن کار، میزان استقلال و آزادی عمل کارکنان در کاری که انجام میدهند، مشخصههای شخصیتی و علایق فردی و درنهایت فضای روانی حاکم بر محیط کار و اعتمادی که بین کارگر و کارفرما وجود دارد، تأثیر زیادی در کیفیت انجام آن دارد و به وجودآورنده دلیل اصلی انجام آن کار است.
بری شوارتز نویسنده آمریکایی و استاد دانشگاه در رشته روانشناسی است که قبلاً هم کتاب پرفروش پارادوکس انتخاب از او منتشر شده است.
بخشهایی از کتاب چرا کار میکنیم؟
برای آنکه شغلی داشته باشیم که در آن شادمان و یا حتی مشتاق باشیم، این مؤثر است که خود آن شغل چالشبرانگیز، متنوع و جذاب باشد، این مؤثر است که کار فرصت بهکارگیری مهارتها و ارتقای آنها را به شما بدهد، این مؤثر است که برای چگونگی انجام کار آزادی عمل داشته باشید، این مؤثر است که خود را جزئی از یک گروه بدانید و برای همکارانی که با آنها کار میکنید احترام قائل باشید، و مهمتر از همه، این مؤثر است که آن شغل به دنبال هدف ارزشمندی باشد تا بتواند به کاری که شما انجام میدهید نیز هدف و معنا ببخشد.
* * *
تیموتی جاج و همکارانش، برای تحقیق در خصوص رابطه میان حقوق و رضایت شغلی، نتایج ۸۶ پژوهش جداگانه را بررسی کردند که حدود پانزده هزار کارمند را شامل میشد. تجزیهوتحلیل آنها از ترکیب تمام دادههای این تحقیقات مشخص میکرد که میزان پرداختی تأثیر بسیار کمی در رضایت شغلی افراد و یا رضایت آنان از پرداخت داشته است.
بنابراین، به نظر نمیرسد پرداختی بتواند جبرانکننده کار بیمعنا و روتین باشد. چنین کارکنانی، به احتمال قوی، استعفا میکنند تا زندگی خود را به چیزی بیش از کار طاقتفرسا مبدل کنند.
* * *
آمارتیاسن، فیلسوف و اقتصاددان، استدلال کرده است که دغدغه انجام کار درست از منبعی نشئت میگیرد که نه در راستای منطق نفع شخصی قرار دارد و نه در راستای منطق مشوق. او این منبع دغدغه را «تعهد» مینامد. انجام کار بر اساس تعهد یعنی انجام آن کاری که فرد فکر میکند درست است، بدون توجه به اینکه باعث بهبود شرایط مادی وی میشود یا خیر. کار متعهدانه عبارت است از انجام کار و وظیفه با استفاده از حداکثر ظرفیت و توانایی – حرکت ورای بندهای قرارداد – حتی اگر هیچکس آن کار را نبیند و برای فرد هیچ آوردهای نداشته باشد. برخی کارهای متعهدانه عبارت است از عدم افزایش قیمت در صورت کمبود کالا، امتناع از سودجویی در اتفاقات پیشآمده به قیمت ایجاد مشکلات برای دیگران، تمایل به تحمل انباشت زبالههای هستهای در منطقه زندگی و مراجعه بهموقع برای بردن کودک از مهدکودک.
* * *
ذات نقش بسیار ناقصی در تعیین ویژگیهای انسانی دارد. با توجه به محدودیتهای گسترده، ما آن چیزی هستیم که جامعه انتظار دارد باشیم. اگر جامعه انتظار کمی از ما داشته باشد، چیز کمی هم به دست میآورد. واضح است در چنین شرایطی باید اطمینان حاصل کنیم که قوانین و مشوقها را بهگونهای طراحی کردهایم که افراد را به سوی دستیابی به اهداف قانونگذاران یا مشوقدهندگان هدایت کند. اگر جامعه از ما بیشتر بخواهد و نهادهای اجتماعیاش را برای این هدف بهخوبی سازماندهی کرده باشد، بیشتر به دست میآورد. آنگونه که انسانشناس کلیفورد گیرتز اظهار کرد، انسان «حیوان ناتمام» است. آنچه میتوانیم بهطور منطقی از انسان انتظار داشته باشیم بستگی به این دارد که نهادهای اجتماعی چگونه انسان را «تمام» میکنند.
* * *
پینوشت: کتاب چرا کار میکنیم؟ نوشته بری شوارتز را سیدشمسالدین میرابوطالبی به فارسی ترجمه و انتشارات ترجمان آن را منتشر کرده است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | The Practice اثر جدید ست گادین