اگر فکر میکنید که سن و سالتان بالا رفته و دیگر برای کسب تخصص در یک زمینه متفاوت و رسیدن به موفقیتهای بزرگ دیر شده، اگر فکر میکنید که باید خیلی زودتر از این زمینه تخصصی خودتان را انتخاب میکردید و در این کار تأخیر زیادی داشتهاید و یا اگر فکر میکنید از همان سالهای اول زندگی باید به دنبال این باشید که فرزندتان را مجاب به تمرکز و کسب تخصص در یک زمینه خاص کنید، بهتر است کتاب گستره اثر دیوید اپستین را حداقل یک بار بخوانید.
با مطالعه کتاب گستره بسیاری از پیشزمینههای ذهنی شما در خصوص مسیر کسب موفقیتهای بزرگ در زندگی و نحوه طی کردن این مسیر متحول خواهد شد. مهمترین سؤالی که دیوید اپستین در این کتاب تلاش میکند به آن پاسخ دهد، این است که «مؤثرترین راه موفقیت در هر حوزهای چیست؟» و بهاحتمالزیاد پاسخی که به آن داده میشود، آن چیزی نباشد که شما فکرش را میکنید و انتظارش را دارید.
بسیاری از متخصصان اینطور استدلال میکنند که هر کسی بخواهد در یک مهارت سرآمد باشد و به سطوح بالایی از تخصص و موفقیت برسد بایستی در همان اولین سالهای زندگی و هر چه سریعتر آن تخصص را انتخاب کرده و بیشترین تمرکز را بر آن داشته باشد و تا جایی که میتواند تمرین کند و در زمینه موردنظرش عمیق و عمیقتر شود؛ اما نگاهی دقیقتر به تحقیقات و مطالعات موردی انجامشده نشانگر این موضوع هستند که در میان بسیاری از برترینهای جهان، از ورزشکاران گرفته تا نوازندگان و برندگان نوبل، تخصص اولیه یک استثنا بوده است نه یک قاعده.
دیوید اپستین در کتاب گستره به سراغ موفقترین ورزشکاران، هنرمندان، موسیقیدانان، مخترعان و دانشمندان میرود و روند زندگی و نحوه رسیدن آنان به موفقیتهای بزرگ را مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده در نهایت به این نتیجه میرسد که در بیشتر تخصصهایی که زمینههای فعالیتی آنها پیچیده، غیرقابلپیشبینی و غیرتکراری هست، افراد نه با تمرکز زودهنگام و عمیق بلکه با گستره علایق مختلف و عمومیت دادن به دانش و حوزههای فعالیتی خویش توانستهاند به موفقیت برسند. در واقع موفقها کسانی بودهاند که خلاقیت، چابکی و قدرت برقراری ارتباطات بهتری داشتهاند.
بخشهایی از کتاب گسترده
قهرمانان نخبه در کودکی معمولاً زمان کمتری را به فعالیتهای تمرینی آگاهانه در رشته ورزشی تخصصی آینده خود اختصاص میدهند؛ در عوض، آنان دورهای را طی میکنند که محققان آن را «دوره نمونهگیری» مینامند. آنان معمولاً در محیطی بدون ساختار یا با ساختاری محدود مجموعه متنوعی از ورزشها را انجام میدهند. آنان به مجموعهای از مهارتهای فیزیکی دست مییابند که میتوانند از آنها بهره ببرند. آنان میآموزند که چه علاقهها و تواناییهایی دارند و کمی دیرتر بر تمرینهای فنی در رشته ورزشی خاص متمرکز میشوند.
* * *
قطعی بودن کسب مهارت از راه تجربه کاملاً به حوزه فعالیت بستگی دارد. کسب تجربه، عملکرد شطرنجبازها و پوکر بازها و آتشنشانان را بهتر میکرد، اما در مورد پیشبینیکنندگان مسائل مالی، گرایشهای سیاسی یا عملکرد بیماران و کارکنان اینگونه نبود.
* * *
در جهانی بدسرشت، با چالشهایی مبهم و قوانین مستحکم اندک، داشتن گسترهای از تجربهها میتواند سرنوشتساز باشد.
* * *
هرقدر که چالشی محدودتر و تکرارپذیرتر باشد، احتمال خودکارسازی آن نیز بیشتر است. درحالیکه پاداش بزرگ به کسانی تعلق میگیرد که بتوانند دانش مفهومی را از مسئله یا حوزهای دریافت کنند و از آن در مسئله یا حوزهای کاملاً جدید استفاده کنند.
* * *
روانشناسان مسیرهای متنوعی را برای رسیدن به برتری مشخص کردهاند، اما متداولترین آنها دوره نمونهگیری است که معمولاً با استفاده از برخی درسها و گسترهای از ابزارها و فعالیتها ساختار کمرنگی پیدا میکنند و تنها بعد از سپری کردن آن میتوان به باریک کردن تمرکز و شدت بخشیدن به ساختار و افزایش انفجاری حجم تمرینات پرداخت.
* * *
وسعت آموزش پیشبینیکننده وسعت انتقال است. به این معنی که هر چه زمینههای موجود در چیزی که آموخته میشود بیشتر باشد، آموزنده الگوهای انتزاعی بیشتری را خلق میکند و اتکای او به مثالهای خاص کمتر خواهد شد. آموزندگان در بهکارگیری دانش خود در موقعیتهایی که قبلاً هرگز آن را ندیدهاند بهتر خواهند شد، و این جوهره خلاقیت است.
* * *
در مورد یادگیری هر مهارتی، از زبان خارجی و واژگان گرفته تا پرواز کردن، باید بدانیم هرقدر که سختتر یاد بگیریم، بیشتر یاد گرفتهایم.
* * *
بهترین روش یادگیری روشی آهسته است و برای داشتن عملکردی بهتر در آینده لازم است اکنون سختی بیشتری را تحمل کنیم.
* * *
پینوشت: کتاب گسترده اثر دیوید اپستین توسط آقای مهدی بغدادی به فارسی ترجمه شده و نشر نوین آن را منتشر کرده است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | فیل درون مغز اثر کوین سیملر و رابین هنسن
درود جناب قربانی من خلاصه کتاب رو از بی پلاس گوش دادم حتما کتاب رو تهیه میکنم ممنون از شما بخاطر معرفی و توضیحاتتون
سلام مجتبی جان،
خوشحالم از این بابت.
به نظرم این کتاب ارزش وقت گذاشتن و خوانده شدن را دارد. اما شاید بخشهای انتهایی کتاب کمی خستهکننده و تکراری به نظر برسند ولی مطمئنا دو سوم اول کتاب نکات زیادی برای آموختن دارند. حداقل برای من اینطور بود.
سلام آقای قربانی
من این کتاب رو دیروز خریدم و در لیست خواندنی های آبان ماهمه!
قبلش ی پیش زمینه ذهنی ازش داشتم و الان مطلب شما هم برام مفید بود. به نظرم باید این کتاب با کتاب اصل گرایی گرگ مکیون با هم خونده بشن. البته این دو کتاب در دیدگاه اول دو ایده مقابل به حساب میان.
چیزی که من طبق تجربه شخصیم بهش رسیدم به کتاب گستره نزدیک تره، چون فکر میکنم باید راههای مختلف رو بریم تا ببینیم واقعا چی میخوایم و کجا هستیم.
خیلی از ادمای بزرگ هم این مسیر رو رفتن. نمونش آقای رابرت گرین که ۸۰ تا شغل مختلف رو امتحان کرد تا بالاخره به جایگاهی که تعلق داره رسید.
شاید خیلی ها بپرسن عمر ما انسان ها محدوده و بهتره رو ی نقطه متمرکز شد ولی از اونجایی که ما عقاید و اندیشه هامون با گذر زمان عوض میشه هیچ تضمینی وجود نداره که علاقه ی امروز ما جوابگوی نیاز فردا مونم باشه
سلام فاطمه عزیز،
شاید در نگاه اول همونطور که گفتی این دو ایده در تقابل با هم باشند اما اون چیزی که من از کتاب گستره برداشت کردم این نیست که ما هر روز و هر ساعت مشغول یک کاری باشیم بلکه به نوعی اصل گرایی هم تو اون وجود داره و البته علاقه هم در اون رشتهای که در نهایت انتخاب میکنیم خیلی مطرحه ولی مسئله اینه که ما احتمالا در ادامه زندگی مسیرهای بهتر و جذابتری رو کشف میکنیم که علاوه بر علاقمندی، استعداد و فراهم بودن زمینه هم توش دخیله.
مثلا تو کتاب گستره فردی مثل مریم میرزاخانی رو مثال میزنه که اولش علاقه زیادی به نویسندگی داشته ولی بعد میاد و یک ریاضیدان در سطح جهانی میشه. ولی این طور نبوده که به ریاضی علاقه نداشته باشه ولی به نظرم این علاقه و استعداد رو بعدا کشف کرده و مطمئنا روی این رشته هم مدت زیادی متمرکز مونده و کار کرده ولی شاید اگه بر روی همون علاقه اولیه پافشاری میکرد و حاضر به تغییر زمینه مورد علاقه خودش نمیشد، الان یک کارمند ساده یا نویسندهای معمولی بود.