کتاب تفکر به سبک جعبه سیاه با زیرعنوان چرا بعضیها هیچوقت از خطاهایشان درس نمیگیرند، اثر متیو سید بازیکن سابق تنیس است که اتفاقاً جزو بازیکنان موفق انگلیسی در رشته تنیس بوده. ایده اصلی نویسنده در این کتاب لزوم داشتن نگاهی مثبت به شکستها و تمرکز بر آنها و درس گرفتن از آنها برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ است.
نام کتاب برگرفته از جعبه سیاه هواپیماست که در حقیقت به رنگ نارنجی است و مقاومت بسیار بالایی در برابر ضربات و دیگر عوامل آسیبرساننده محیطی دارد که تمامی مکالمات تیم پرواز و همچنین وضعیت سیستمهای مختلف راهبری هواپیما به صورت دائمی و خودکار در آن ثبت میشوند تا در زمانی که هواپیمایی دچار حادثه شود، از اطلاعات ثبتشده در جعبه سیاه برای استخراج و ردیابی خطاها و مشکلات منجر به حادثه استفاده شود.
متیو سید معتقد است با اتکا به جعبه سیاه موجود در هواپیما و همچنین با توجه به خسارتهای جانی و مالی چشمگیر ناشی از خطاهای احتمالی تیم پرواز یا نقصها و ایرادات سیستم راهبری هواپیما، معمولاً در صنعت هوایی توجه بسیاری به بررسی دقیق و موشکافانه خطاهای رخداده صورت میگیرد تا بتوان در حد امکان از بروز خطاهای مشابه در آینده اجتناب نمود.
ازاینرو درصورتیکه صنایع مختلف و همچنین تکتکِ انسانها در زندگی شخصی خود در این حد نسبت به واکاوی و ریشهیابی شکستهای خویش تلاش کنند و بعد از یافتن دلایل و عوامل خطا، در جهت اجتناب از آنها گامهای لازم را برداشته و اقدامات موردنیاز را به عمل بیاورند، در این صورت نهتنها شکستها برای آنان تلخ نخواهد بود، بلکه گامی ضروری برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ تلقی خواهد شد.
متیو سید برای بسط و توسعه این ایدهی بهظاهر ساده، موارد و اتفاقات متعددی را در صنایع و زمینههای مختلف مورد بررسی قرار داده و داستانهای بسیاری نقل میکند که هرکدام درسی برای آموختن در دل خود دارند. برای همین است که این کتاب با استقبال چشمگیر مخاطبان مواجه شده و جزو کتابهای پرفروش و پرخواننده در زمینه توسعه فردی محسوب میشود.
داستانهایی که متیو سید در این کتاب نقل میکند، حوادث و اتفاقاتی از بیمارستانها تا هواپیماها، از صنایع تولید لوازم خانگی تا سیستم قضایی، از دوچرخهسواری تا فوتبال را در بر میگیرد؛ و همین داستانهای جذاب و واقعی، شیرینی و لذت مطالعه کتاب را چندین برابر میکند.
بخشهایی از کتاب تفکر به سبک جعبه سیاه
ما نهتنها برای اینکه از خودمان در برابر دیگران محافظت کنیم، بلکه حتی برای محافظت در مقابل خودمان هم که شده اشتباهاتمان را لاپوشانی میکنیم. آزمایشات نشان دادهاند که همه ما توانایی پیچیدهای برای حذف اشتباهات از حافظهمان داریم، مثل تدوینگرهایی که قسمتهای خراب فیلم را درمیآورند. ما بدون اینکه از اشتباهاتمان درس بگیریم، در نسخهای از زندگینامهی خود که در ذهن داریم، خطاهایمان را حذف میکنیم.
* * *
درس گرفتن از خطا و شکست همیشه هم آسان نیست؛ نه در مسائل احساسی نه حتی در مسائل انتزاعی. درس گرفتن از شکستها مستلزم فکر زیاد است و برای دستیابی به آن باید از فرضیات سطحی گذشت و به عمق مسائل رفت. اغلب اوقات باید فراتر از اطلاعات واضح را هم دید تا به حقایق پنهان دست پیدا کرد.
* * *
وقتی با شواهدی روبرو میشویم که اعتقادات عمیق قلبی ما را به چالش میکشند، احتمال آن وجود دارد که بهجای عوض کردن اعتقادمان، مدارک و شواهد را عوض کنیم. ما خیلی راحت دلایل جدید، توجیهات و توضیحات جدید ابداع میکنیم، گاهی اوقات هم مدارک و شواهد را بهطورکلی نادیده میگیریم.
* * *
خودتوجیهی کاملاً بیفایده نیست. چون باعث میشود برای هر تصمیمی دچار کشمکشهای درونی نشویم، همه قضاوتهایمان را زیر سؤال نبریم و شب تا صبح به کارها و تصمیماتی که گرفتهایم فکر نکنیم؛ مثل ازدواج، انتخاب شغل و رشته درسی. بااینوجود مشکل وقتی پیش میآید که خودتوجیهی تبدیل به بیفکری میشود. وقتی از خطاهای بزرگمان رو برمیگردانیم و از روی بیفکری به اشتباهمان بیتوجه میشویم، نمیتوانیم از آنها درس عبرت بگیریم.
* * *
ما اغلب فکر میکنیم که افراد باهوش الزاماً قضاوتهای درست انجام میدهند و تصمیمات درست میگیرند. ما فکر میکنیم باهوش بودن بهترین راه رسیدن به حقیقت است؛ اما در عمل میبینیم که هوش زیاد بیشتر در خدمت کاهش ناهماهنگی است تا رساندن ما به حقیقت. گاهی اوقات برجستهترین متفکران، ماهرترین افراد در بهکارگیری فنون چیدمان هستند و اغلب آنها با چنان ظرافتی این کار را میکنند که برای ما، خودشان و هرکس دیگری قابل شناسایی نیست.
* * *
با تبدیل یک مشکل بزرگ به بخشهای کوچکتر، آسانتر میتوان با آن مقابله کرد. در این روش بیشتر شکست میخورید، اما بیشتر هم درس میگیرید.
همانطور که دوفلو میگوید: «بزرگترین مشکل جهان را هم میتوان حل کرد؛ اگر آن را به مشکلات کوچکتر تقسیم و به هرکدام از آنها خوب فکر کنیم، با دقت آزمایش و آگاهانه اقدام کنیم.»
* * *
پینوشت: کتاب تفکر به سبک جعبه سیاه نوشته متیو سید را خانم فریده چاجی به فارسی ترجمه و انتشارات در دانش بهمن آن را منتشر کرده است.
لینک مشاهده شناسنامه کتاب تفکر به سبک جعبه سیاه در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | عیش پیری و راز دوستی اثر سیسرون