مشغله، ترافیک کاری، تأخیر، بدقولی، کمبود وقت، عجله و …؛ اینها همه کلمات و عبارات پرتکرار این روزهای مردم جامعه من هستند. افرادی که ظاهراً نیاز به زمانی کوتاه برای استراحت بدون دغدغه و مزاحمت دارند و همواره محروم از این زمان خالی هستند.
رانندگان صبری چندثانیهای برای عبور عابران از روی خطوط عابران پیاده ندارند.
مسافران تا توقف کامل تاکسی در حد چند ثانیه نمیتوانند صبر کنند.
موتورسواران حتی اگر پشت چراغقرمز توقف کنند، چند ثانیه آخر را تحمل نخواهند کرد.
این روزها همه عجله دارند. انگار که آنها را دنبال کرده باشند و یا اینکه تأخیر چندثانیهایشان زندگی میلیونها انسان را به خطر بیندازد که اینگونه باعجله بیهوده جان خود و دیگران را به خطر میاندازند.
اگر کسی اولبار به جامعه ایرانی قدم بگذارد و کنشهای مردمی را ببیند، گمان خواهد کرد که وقت ارزشمندترین و موردتوجهترین دارایی این مردمان است.
اما کافی است گشتی در شبکههای اجتماعی بزنید و ببینید که همین مردمانی که حتی برای حفظ جان خودشان و همنوعانشان نمیتوانند چند ثانیه صبر کنند و بهراحتی آب خوردن صدها ریسک و خطر را متوجه خودشان و دیگران میکنند، هزاران بار یک ویدیوی بیمحتوای مبتذل را میبینند و آن را در میان خودشان میچرخانند.
بااینوجود هیچکس در این جامعه وقت کافی ندارد و همه با کمبود وقت مواجهاند.
اولین راهحلی که در مواجهه با این مشکلات به ذهن میرسد، مدیریت زمان است و تکنیکهای آن.
اما مسئله این است که ما هنوز به آن مرحله هم نرسیدهایم.
بسیاری از ما هنوز نمیدانیم که چهکار باید بکنیم و به کجا میخواهیم برسیم.
حتی آنهایی که هدفی در زندگی دارند، هنوز نمیدانند که برای رسیدن به آن هدف چه باید بکنند.
تصور کنید همین الان به همه افراد جامعه گفته شود که شبانهروز آنها از ۲۴ ساعت به ۲۵ ساعت افزایش یافت. بعید میدانم تغییری در رفتار و عملکرد روزانه بسیاری از آنان به وجود بیاید.
البته لزوماً نیازی به ۲۵ ساعته شدن شبانهروز نیست. همینکه در میانه روز به دلایل مختلف نیازی به انجام کاری یا وظیفهای که قبلا قرار بود انجام شود، نباشد و یک ساعت زمان خالی برای کسی به وجود بیاید، درواقع ۲۴ ساعت شبانهروز او تبدیل به ۲۵ ساعت شده است.
اما مسئله مهم این است که افراد چگونه از آن یک ساعت خالیشده که از قبل برنامهای برای آن نداشتهاند، استفاده خواهند کرد.
بهجرئت میتوان گفت که اکثریت افراد جامعه آن یک ساعت را به ترتیبی صرف خواهند کرد که در انتهای روز تغییر خاصی در خروجی و عملکرد نهاییشان نداشته باشد.
بسیاری همان یک ساعت را به گفتگوهای بیهوده روزانه بیشتر و یا یک ساعت چرخیدن افزونتر در شبکههای اجتماعی صرف میکنند و درنهایت بود و نبودش توفیری نخواهد کرد.
بنابراین مشکل اکثر افراد جامعه من کمبود زمان نیست. مشکل نداشتن هدف و برنامه مشخص است.
زمانی میتوان دم از کمبود زمان زد که برای تکتک دقایقی که در میانه روز خالی میشوند برنامه و اقدامی از قبل آمادهشده داشته باشیم و از ثانیه به ثانیه لحظات روزانهمان به مفیدترین شکل ممکن استفاده کنیم.
مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
۳ توصیه برای استفاده بهینه از زمان + سخنرانی تد درمورد قدرت زمان
1 دیدگاه