کال نیوپورت نویسنده کتابهای «کار عمیق» و «مینیمالیسم دیجیتال» در کتاب دیگرش با عنوان عالی و فوق العاده باش تا تو را نادیده نگیرند، تلاش کرده مخاطب خویش را متقاعد کند که توصیه «برو دنبال کاری که عاشقش هستی» نهتنها غلط و بیفایده هست بلکه ممکن است آثار و تبعات جبرانناپذیری در زندگی فرد به همراه داشته باشد.
نیوپورت معتقد است به جای اینکه به دنبال عشق و علاقه واقعی خودمان باشیم و بر اساس آن احساس درونی، به دنبال شغلهای مختلف برویم بهتر این است که در یک رشته و زمینه مشخص بهسختی کار کنیم و خودمان را به یکی از افراد متخصص و متبحر آن حوزه تبدیل کنیم. در این صورت است که عشق و علاقه و اشتیاق بهخودیخود اتفاق خواهد افتاد و آن کار به علاقه اصلی ما تبدیل خواهد شد.
نویسنده در این کتاب به سراغ افراد موفق مختلفی همچون استیو جابز و همچنین افرادی که در حرفههایی در زمینه کشاورزی، برنامهنویسی کامپیوتر، سرمایهگذاری و فیلمنامهنویسی فعال هستند رفته و بر اساس مسیری که آنان برای رسیدن به عشق و علاقه به کارشان پیمودهاند، گامهای رسیدن به موفقیت را ترسیم کرده است.
کال نیوپورت در کل چهار قانون برای رسیدن به موفقیت در یک شغل و همچنین بهدستآوردن عشق و علاقه به آن شغل پیشنهاد میکند:
قانون اول: دنبال اشتیاقتان نروید
رفتن به دنبال اشتیاق برای رسیدن به موفقیت در زندگی، افسانهای بیش نیست و باعث خواهد شد بیش از اینکه به حرفه مورد علاقهتان برسید، سردرگم شده و شکستهای بزرگی متحمل شوید. در واقع علاقه به یک شغل و حرفه در حین کار و به مرور زمان حاصل میشود. برای همین نمیتوان بر اساس احساس درونی یک زمینه را بهعنوان زمینه موردعلاقه انتخاب کرده و در آن به موفقیتهای بزرگ رسید.
قانون دوم: عالی و شگفتانگیز باش تا نتوانند از تو بگذرند
خصوصیاتی که یک کار را برجسته میسازد منحصربهفرد هستند. در مقابل باید از مهارتهای خاص و باارزش برخوردار باشید؛ کال نیوپورت این مهارتها را سرمایه شغلی مینامد. پس اگر در کارتان تخصص و مهارت داشته باشید عاشق آن میشوید.
در این رویکرد بر این مسئله تأکید میشود: «عالی و شگفتانگیز باش تا نتوانند تو را نادیده بگیرند.» مفهوم دیگر در این قانون تمرین حسابشده و منظم است. شما به خاطر این نگرش، با پشتکار و تلاش علیرغم تمام سختیها تواناییهای خود را ارتقا میدهید و نسبت به عملکرد خودتان بازخورد دریافت میکنید.
قانون سوم: اجتناب از ترفیع درجه (یا اهمیت اعمال کنترل)
قانون سوم به این سؤال پاسخ میدهد که چطور باید از مهارتها و توانمندیهایی که در قانون دوم به آنها اشاره شده، استفاده کرد؟ و اینطور به آن پاسخ میدهد: با کنترل و مدیریت کار و روند انجام آن. این مورد خیلی مهم است. افرادی که عاشق کارشان هستند دلشان میخواهد مستقل باشند. اگرچه مدیریت ماهرانه دشوار است؛ اما در صورت عملی کردن این اصل به شکلی موفقیتآمیز و با غلبه بر موانع و مشکلات موجود، گام بزرگی در جهت دستیابی به آن موفقیت بزرگ برداشته خواهد شد.
قانون چهارم: افکار کوچک، اعمال بزرگ (یا اهمیت هدفگذاری)
ما اگر تخصص لازم را در حوزه موردنظرمان نداشته باشیم، وقتی قصد هدفگذاری داریم، ممکن است به دلیل هدفگذاری نادرست متحمل شکستهای بزرگی شویم. اما با عملی کردن قوانین قبلی و بعد از شناسایی هدف میبایست با پروژههای خاص و کوچک شروع کرد. این کار شانس موفقیت ما را افزایش میدهد. یک استراتژی مؤثر در این خصوص آن است که با گامهای کوچک آغاز کنیم و بر اساس بازخوردی که دریافت میکنیم چه خوب چه بد بتوانیم مراحل بعدی را بهراحتی مشخص کنیم. در این صورت ما یک مسیر مشخص برای خودمان ترسیم خواهیم کرد.
پینوشت: من کتاب عالی و فوق العاده باش تا تو را نادیده نگیرند اثر کال نیوپورت را با ترجمه خانم نسترن خدیو مطالعه کردم. این کتاب توسط نشر مات منتشر شده است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | اخبار را دنبال نکنید اثر رولف دوبلی