دلیل اصلی ناامیدی افراد در میانه مسیر تلاش برای موفقیت

هدف انتخاب شده و مقدمات کار آماده است. تقریباً همه چیز برای شروع سفر موفقیت و رسیدن به قله مهیاست. اما ناامیدی زودتر از آن چیزی که فکرش را می‌کردیم به سراغمان می‌آید. ناامیدی‌ای که از نظر خودمان کاملاً منطقی و قابل توجیه است. اما چرا این‌قدر زود این اتفاق افتاد؟ با شرایطی که در ابتدای مسیر وجود داشت خیلی بعید بود که چنین اتفاقی به این زودی رخ دهد.

حتی وقتی تلاش می‌کنیم که خیلی زود ناامید نشویم بازهم بعد از مدتی مطمئن می‌شویم که حق با ما بوده و همان اول باید بی‌خیال تلاش بیش از حد می‌شدیم. اما دلیل اصلی این ناامیدی که اتفاقاً اکثر افراد تجربه‌اش کرده‌اند و شاید بارهاوبارها گرفتارش شده‌اند، چیست؟

این ناامیدی ممکن است در یادگیری زبان، در وبلاگ نویسی، در تبدیل‌شدن به یک نویسنده بزرگ، در رسیدن به سطوح بالای یک سازمان، در به‌دست‌آوردن یک شغل عالی و افتخارآمیز، در تلاش برای داشتن یک زندگی رضایت‌بخش، در تبدیل‌شدن به یک فرد خبره و سرشناس در یک حوزه تخصصی و یا هر زمینه دیگری برایتان اتفاق افتاده باشد.

اما دلیل اصلی این دست ناامیدی‌ها از قول ناوال راویکانت:

۹۹ درصد از تلاش‌های ما به هدر می‌رود.

ما در مسیر رسیدن به هدف نهایی

مدام آزمون‌وخطا می‌کنیم،

مدام بازخورد می‌گیریم،

مدام طراحی سیستم روزانه‌مان را بهبود می‌بخشیم،

مدام بهره‌وری خودمان را افزایش می‌دهیم،

مدام سهم برخی کارها را در فعالیت‌های روزانه کم کرده، و سهم برخی دیگر را بیشتر می‌کنیم،

گاه از میانه مسیری که بخش بزرگی از آن را پیموده‌ایم، بازمی‌گردیم و مسیری دیگر را برای پیمودن انتخاب می‌کنیم،

گاه از خطاهای خود درس‌های جدیدی گرفته و مسیری را که در حال پیمودن آن هستیم، به شکل دیگری طی می‌کنیم،

 به نظر می‌رسد این آزمون‌وخطاها و بهینه‌سازی سیستم شخصی، نهایتی ندارد و ما همواره ناچار از بازخورد گرفتن و بهبود نحوه طی‌کردن مسیر هستیم.

اما آنچه به خطا در ذهن بسیاری از ما شکل گرفته، این است که

  • دستاوردها همیشه متناسب با میزان انرژی صرف شده برای آن دستاورد هستند،
  • هرچقدر که بیشتر انرژی و توان صرف کنیم، به همان اندازه بیشتر به مقصد مطلوب خودمان نزدیک می‌شویم،
  • ورودی‌ها و خروجی‌ها همیشه رابطه‌ای خطی با هم دارند.

اما مشکل اینجاست که قوانین دنیای واقعی به آن اندازه که ما تصور می‌کنیم، ایدئال و مطلوب نیستند. ما شاید به اندازه برداشتن صد گام به سمت هدف انرژی صرف کنیم، اما فقط یک گام به هدف نزدیک‌تر شویم. پس بازدهی انسان در حرکت به سمت مقصد دلخواه خویش، یکی از ناامیدکننده‌ترین و پایین‌ترین بازدهی‌های دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم. ازاین‌رو نباید به این راحتی از تلاش و کوشش دست کشید و ناامید از رسیدن به مقصد شد. همچنان جا برای تلاش و جدیت بیشتر وجود دارد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

آنچه مهمتر و مطمئن‌تر از هدفگذاری است

اگر می‌خواهید رشد کنید، پس به ما قول بدهید!

معرفی کتاب | عالی و فوق العاده باش اثر کال نیوپورت

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

2 دیدگاه

  1. سلام آقای قربانی
    طباخ پور هستم و از طریق متمم با شما آشنا شدم.
    من فکر می کنم توی این زندگی پر از ابهام و عدم قطعیت شاید کار درست فکر نکردن به مقصد یا اصلا نداشتن مقصد باشه. به نظرم اگر هدف فقط مسیر باشه، نا امیدی ها هم کناره.
    به قول عزیزی : بالاترین نوع برنامه ریزی، نداشتن برنامه است.
    این طرز فکر مثل این می مونه که بخواهیم سفر کنیم و زیبایی های جاده را مد نظر قرار دهیم نه مقصد را.اینجوری مقصدی برای سفر نداریم اما هدفی برای سفر داریم.

    1. سلام سعیدجان،
      خوشحالم که یه دوست متممی دیگه‌رو اینجا می‌بینم. از بزرگ‌ترین دستاوردهای وبلاگ‌نویسی همین دوستی‌هایی هستند که برای من خیلی ارزشمندند.
      اما در مورد لذت بردن از مسیر، من دیدگاهت رو خیلی قبول دارم و به نظرم اگه کسی بتونه این رو تو زندگیش پیاده کنه، بسیاری از مشکلات خود به خود حل می‌شن.
      اما به نظر می‌رسه پیاده کردن همین توصیه ساده هم خیلی سخت باشه. ما انسان‌ها حتی اگر نیازمند هدف نباشیم، نیازمند یک چشم‌انداز هستیم. اینکه مسیر، زیبا و لذتبخش باشه ولی ندونیم انتهاش به کجا می‌رسه و چرا در حال طی کردنش هستیم، یعنی ابهام و چیزی آزاردهنده‌تر از ابهام برای انسان وجود نداره.
      به همین خاطر به نظرم حتی اگه چشم‌اندازی طولانی‌مدت برای خودمون در نظر بگیریم، اگه با پیمودن مسیر و با وجود لذت بردن از اون، احساس کنیم که این صبر و استقامت و تلاش، اونطور که انتظار داریم ما رو به سمت چشم‌انداز حرکت نمی‌ده، به احتمال زیاد دیر یا زود دلسرد خواهیم شد. اما آگاهی از قوانین دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم و همچنین تعدیل انتظاراتمون از تلاش‌هایی که می‌کنیم و هزینه‌هایی که صرف می‌کنیم، شاید بتونه تا حد زیادی جلوی این دلسردی و ناامیدی رو بگیره و ما رو تو مسیر نگه داره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *