گزینه ب | معرفی کتاب

گزینه ب | معرفی کتاب

یکی از کتاب‌هایی که اخیراً آن را مطالعه کرده‌ام، کتاب « گزینه ب » است که توسط شریل سندبرگ و با مشارکت آدام گرنت تألیف شده.

این کتاب با محوریت حوادث ناگوار زندگی به نگارش درآمده که بروز یک حادثه دل‌خراش پیش‌بینی‌نشده در زندگی نویسنده و حالات، احساسات و مشکلات پیش‌آمده بعد از آن رویداد منجر به تألیف این کتاب شده است.

در ابتدای کتاب شریل سندبرگ که به عنوان مدیر ارشد اجرایی در شرکت فیسبوک مشغول به کار است، از داستان زندگی خود برایمان روایت می‌کند.

او از مسافرتی تفریحی می‌گوید که با همسرش به همراه دوستانشان رفته‌اند و دو فرزند خودشان را به همراه ندارند. در میانه خوش‌گذرانی‌ها، شریل بنا به اتفاقی با تن بی‌جان همسرش در گوشه‌ای از باشگاه ورزشی مواجه می‌شود.

این اتفاق ناگوار و دل‌خراش، باعث بروز مشکلات متعددی در زندگی او می‌شود. مشکلاتی که با وجود دو فرزند برایش بسیار سخت و طاقت‌فرسا هستند.

او از چالش‌های اجتماعی و شخصی خودش بعد از این حادثه گفته و با انجام تحقیقات متعدد، از زندگی مشقت‌بار افراد دیگری که اتفاقات مشابه دیگری را تجربه کرده‌اند، روایت می‌کند و از تجارب خودش و دیگران برای غلبه بر روند ناخوشایند و آزاردهنده بعد از آن حوادث می‌گوید.

شاید شما هم مثل من در ابتدا با شنیدن موضوع این کتاب و داستان آن احساس کنید که نیازی به مطالعه آن ندارید.

ولی حوادث ناخوشایند بنا به ذات خودشان غیر قابل پیش‌بینی هستند و هر لحظه احتمال دارد برای هر کدام از ما رخ بدهند؛ بنابراین بهتر است با مطالعه این کتاب با روش درست و اصولی مواجهه با این نوع حوادث و غلبه بر دشواری‌های آن آشنا شوید.

علاوه بر این مطالعه کتاب باعث خواهد شد با نحوه برخورد همدلانه با افراد حادثه دیده هم آشنا شوید و در موقعیت‌های مشابه احساس معذب بودن نکنید بلکه بتوانید به چنین افرادی از نظر روحی و روانی کمک و یاری هم برسانید.

کتاب بعد از پیشگفتار، شامل ده فصل است که در هر کدام از آنها نویسنده به جنبه خاصی از پیامدهای حوادث و نحوه مقابله و مواجهه با آنها پرداخته است.

 

جملاتی برگزیده از کتاب

 

در ادامه جملات و پاراگراف‌هایی برگزیده از کتاب را برایتان نقل می‌کنم:

 

حتی افرادی که جان‌فرساترین غم‌ها را هم تحمل کرده‌اند اغلب دوست دارند در مورد تجاربشان صحبت کنند.

 

جریحه‌دار نکردن احساسات به معنی اجتناب از آنها نیست.

 

تا وقتی وجود مشکلات بزرگ را نپذیریم، آن‌ها لحظه‌ای ما را تنها نخواهند گذاشت. نپذیرفتن مشکلات سبب انزوای افرادی می‌شود که بار غم و اندوهی روی دوش خود دارند و افرادی که می‌توانند سبب تسکین‌شان شوند، بین خود و آن شخص فاصله ایجاد می‌کنند. هر دو طرف نیاز دارند تا باهم ارتباط برقرار کنند. صداقت و ابزار همدردی، نقطه خوبی برای شروع است.

 

با دیگران باید آن گونه رفتار کنیم که خودشان دوست دارند. در واقع شما باید گفته‌های شخصی را که رنج می‌برد بشنوید و با درک وضعیتش، واکنش نشان دهید.

 

کریستین نف، مهربانی با خود را اینگونه تعریف می‌کند: «اینکه همان‌قدر که با دوستانمان مهربان هستیم، با خودمان مهربان باشیم.» اگر این‌چنین رفتار کنیم، به جای خرده‌گیری و شرم، با درک و توجه نسبت به اشتباهات خودمان واکنش نشان می‌دهیم.

 

مهربانی با خود، سبب خوشحالی و رضایت بیشتر و مشکلات احساسی و اضطراب کمتر می‌شود.

 

بیان احساس در قالب کلمات می‌تواند کمک کند بر دشواری‌ها فائق آییم.

افرادی که ضربات روحی‌شان را به رشته تحریر درآورده بودند، از لحاظ احساسی و جسمانی آسوده‌تر بودند. از آن زمان به بعد، تأثیرات درمانی نگارش خاطرات، در بیش از صد تحقیق به اثبات رسیده است.

نگارش اتفاقات دل‌خراش می‌تواند سبب کاهش اضطراب و عصبانیت، افزایش نمرات دانش‌آموزان، کاهش غیبت افراد شاغل از محل کار و نیز کاهش تأثیرات عاطفی از دست دادن شغل شود. فواید این کار در زمینه سلامتی هم شامل افزایش لنفوسیت تی (از انواع سلول‌های سیستم ایمنی بدن)، عملکرد بهتر کبد و پاسخ‌های قوی‌تر آنتی‌بادی (نوعی پروتئین که در دستگاه ایمنی بدن تولید می‌شود) می‌شود.

 

اختصاص دادن عناوین خاص به احساسات منفی، چیره شدن بر آنها را آسان‌تر می‌کند. هرچه این عناوین خاص‌تر و روشن‌تر باشند، بهتر است. جمله «احساس تنهایی می‌کنم»، نسبت به جمله گنگی مانند «حالم خیلی بده»، بیش‌تر به پیشرفتمان کمک می‌کند. با بیان احساساتمان در قالب کلمات، در مقابل آنها قوی‌تر می‌شویم.

 

نوشتن وقایع و خاطرات دقیقاً بلافاصله بعد از یک فاجعه و یا بحران می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد چراکه شخص هنوز اتفاقی را که رخ داده به خوبی درک نکرده است.

 

کسی که دلیلی برای زنده ماندن داشته باشد، می‌تواند هر شرایطی را تحمل کند.

 

کارهای بامفهوم و هدفمند، از فرسودگی روانی پیشگیری می‌کنند.

 

وقتی به دنبال شادمانی هستیم، معمولاً اتفاقات خیلی بزرگ مد نظرمان هستند؛ اتفاقاتی مانند فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، بچه‌دار شدن، پیدا کردن شغل و دیدار مجدد با اعضای خانواده. اما خوشحالی، در واقع تعداد دفعات تکرار تجارب مثبت است، نه بزرگی آنها.

 

اگر باور داشته باشید که از شکست درس می‌گیرید، حالت دفاعی‌تان کمتر شده با دید بازتری به مسائل نگاه خواهید کرد. اگر باور داشته باشید که ارزشمند هستید، کم کم زمان بیشتری را صرف کمک به دیگران خواهید کرد و در نتیجه بیشتر احساس خواهید کرد که مهم هستید. اگر ایمان داشته باشید که توانایی‌هایی دارید، فرصت‌هایی برای به کار بستن توانایی‌ها پیش رو خواهید داشت. باور داشته باشید که یک جادوگر هستید و قادرید از پیوستگی فضا-زمان عبور کرده به دوردست‌ها بروید.

 

رابطه عمیق صرفاً این نیست که بیان کنیم برای کسی ناراحت هستیم، بلکه این است که آن شخص را درک کنیم.

 

انسان‌ها نه تنها از شکست بیش از موفقیت درس می‌گیرند، بلکه از شکست‌های بزرگ بیشتر می‌آموزند چرا که آنها را با دقت بیشتر و عمیق‌تر بررسی می‌کنند.

 

روانشناسان به این مسئله پی برده‌اند که انسان‌ها معمولاً به سبب کارهایی که انجام نداده‌اند، بیش از کارهایی که انجام داده‌اند، پشیمان می‌شوند.

 

عشقی که انسان‌ها برای یک زندگی خوب نیاز دارند، فقط از سوی دیگران تأمین نمی‌شود و عشق به خود نیز مهم است.

 

پی‌نوشت: من کتاب « گزینه ب » را با ترجمه شهاب حاجی‌زاده (انتشارات ذهن‌آویز) مطالعه کردم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را بخوانید:

زندگی، بدون روزهای بد

بخش‌هایی از کتاب « پیشگامان /  Originals » نوشته آدام گرنت

توصیه‌هایی از بری شوارتز برای تصمیم گیری بهتر و زندگی آرام‌تر

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

3 دیدگاه

  1. سلام
    مطالبی که در وبلاگ گذاشتید عالی هستند موفق باشید و امیدوارم ادامه دهید .
    معرفی کتاب بخش جالبی هست . کتابهای خوب را بیشتر معرفی کنید

    1. علی عزیز،
      سلام،
      خوشحالم که به وبلاگم سر می‌زنی و ممنونم از اینکه نظر ارزشمندت رو برام نوشتی،
      حتما سعی می‌کنم بیشتر در مورد کتابهایی که می‌خونم براتون بنویسم.
      موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *