چند روز پیش که یکی از پادکستهای ست گادین را گوش میدادم، به نکته جالبی اشاره کرد. نکتهای در مورد بهترین اهداف زندگی که میتوانیم انتخاب کنیم و در پی دستیابی به آنها باشیم.
ست گادین معتقد است کوچکترین اهداف میتوانند بهترین اهداف زندگی ما باشند.
کوچکترین جای پایی که میتوانیم از خودمان در این دنیا به جا بگذاریم،
کوچکترین پروژه ممکن که ارزش زمان صرف شده برای آن را داشته باشد،
کوچکترین گروه از افراد که میتوانیم تغییری در زندگیشان به وجود آوریم.
کوچکترینها همگی قابل دستیابی هستند و به همین دلیل هم ترسناکاند. چون ما هیچ توجیهی برای موفق نشدن و دست نیافتن به آنها نخواهیم داشت.
ما از کوچکترینها فراری هستیم، چون با خود مسئولیت به همراه میآورند و هیچ راه فراری از رسیدن به آنها وجود ندارد.
برعکس کوچکترین اهداف، بزرگترین اهداف دوستداشتنی هستند، بینهایت دوستداشتنی هستند. آنها برای ما امنیت به همراه میآورند.
میتوانیم پشت آنها پنهان شویم و از انتقادها و نگاههای آزاردهنده دیگران در امان باشیم.
با انتخاب این نوع اهداف بیشترین و بهترین توجیهات و دلایل را برای دست نیافتن به آنها و تحمل شکستها خواهیم داشت.
در صورت شکست در مسیر رسیدن به اهداف بزرگ، بهترین داستانها و توضیحات را برای تعریف کردن به خودمان و دیگران خواهیم داشت.
بنابراین برای کسب موفقیتهای بزرگ باید از کوچکترین موفقیتها شروع کرد. باید از کوچکترین اهداف شروع کرد.
فعالیت فقط در یک شبکه اجتماعی،
نوشتن فقط یک صفحه در روز،
مطالعه فقط دو صفحه کتاب در روز،
ورزش و نرمش فقط ده دقیقهای در هر روز،
یادگیری فقط دو لغت انگلیسی جدید در روز،
نوشتن روزانه یک پست کوتاه برای وبلاگ،
همگی اهدافی کوچک هستند که هیچ توجیهی برای انجام ندادن آنها پذیرفتنی نخواهد بود و هیچ راه فراری برایمان باقی نخواهد ماند.
بهترین راه کسب موفقیتهای بزرگ و رسیدن به اهداف بزرگ، انتخاب اهدافی کوچک و حرکت در جهت کسب موفقیتهای کوچک هست؛ شاید بدون در پیش گرفتن این مسیر هیچ وقت نتوان قلههای بزرگ را فتح کرد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
۵ عامل اصلی ناکامی در رسیدن به اهداف
مهمترین تفاوت افراد موفق و افراد متوسط
پشیمانی های نسنجیده و بی پایه و اساس
من هم در این زمینه با تو (و ست گادین)موافقم. معمولا توی ذهنمون به موفقیتهای بزرگ فکر میکنیم و سعی میکنیم برای اونها برنامه ریزی کنیم. ولی یه راه امکانپذیرتر برنامه ریزی برای موفقیتهای کوچکتری هست که در مسیر هدف بزرگتر قرار دارند.
در عین حال چون دستیافتنیتر هستند، به تدریج حس بهتری نسبت به خود و دستاوردهای خود خواهیم داشت.
باهات موافقم عادله عزیز،
و چقدر خوب توی وبلاگت نوشته من و شاهین رو به هم مرتبط کردی و چه نتیجه جالبی گرفتی،
ممنونم که نظرت رو اینجا نوشتی،
موفق باشی.
سلام حسین امیدوارم حالت خوب باشد
چقدر خوب گفته واقعا . اگر همین کوچک ها که نمیشه ازشون فرار کرد رو انجام بدیم اونوقت برای بزرگتر ها اماده هستیم و عملی اش میکنیم .
من هم از ست گادین هم در حال خواندن وبلاگش و هم کتاباش هستم با مطلب تو فکر کنم کریستالی شد ست گادین : )
سلام محسن جان،
پیوسته پیگیر نوشتههات توی وبلاگ هستم،
به نظرم ست گادین یکی از افرادی هست که پیگیری محتوای تولیدیش میتونه برای هر کسی مفید و آموزنده باشه و همیشه حرفها و ایدههای تازهای برای ارائه داره.
خودش معتقده که همه اینها نتیجه نوشتنهای بی وقفه، منظم و روزانهاش هستن.